ملخص الجهاز:
"و این قضیه برای دیگر اماکن دینی ذکر شده نیز صادق است و در سطحی عمیقتر،به نظر همان چیزی در دیگر اماکن مذهبی رخ میدهد که در کلیساهایمان اتفاق میافتد(به لطف بعضی سنتهای باستانی کاملا پیشرفته که باعث نزدیکی و همسو شدن اذهان و قلوب مردم نسبت به یک حقیقت آسمانی متعالیتر و زندگیبخش میشود،زنان و مردان در کلیساهایمان گرد هم میآیند)؛و ادعای بنیادی و اساسی در هریک از این ادیان همانطور که قبلا به تصویر کشیدم یکسان و مشابه است.
پس با این وجود آیا انتظار نخواهید داشت که این آموزهها تفاوت چشمگیری را در زندگی مسیحیان نسبت به دیگر ادیان ایجاد کنند؟آیا انتظار نخواهید داشت که«میوه روح»در مسیحیان آشکارتر از غیرمسیحیان باشد؟به نظر من باید اینچنین انتظاری داشته باشیم زیرا در غیر این صورت برتری و توفق منحصر به فرد مسیحیت صرفا لفاظی خواهد بود اما از سویی دیگر آیا میتوانیم صادقانه ادعا کنیم که در مجموع مسیحیان از نظر اخلاقی و معنوی بهتر از غیر مسیحیان هستند و بر آنها رجحان دارند؟آنچه را که این اصول بدان اشاره دراد مشاهده میکنید(اشاره به نتیجهای که شاید مسیحیت تنها دین حقیقی و تنها دین رستگار کننده است،نیست).
تاکنون بیشتر بر روی مسئله رستگاری تمرکز کرده بودم اما در نگاه کلی درباره آموزههای مختلف و اغلب ناهماهنگ ادیان مختلف و ادعاهای آنها مبنی بر حقیقی بودنشان چه میتوان گفت؟بهعنوان مثال،خداوند برای مسیحیان تثلیثی مرکب از پدر،پسر و روحالقدس است،در حالی که برای یهودیان و مسلمانان،خداوند وجودی کاملا واحد و یگانه است؛برای مسیحیان، مسیحی نفرد دوم یک تثلیث است،در حالی که برای پیروان دیگر ادیان(یهودیان و مسلمانان) او پیامبری بزرگ یا معلمی مذهبی است و نه یک خداوند عینی که بر روی زمین راه میرود."