ملخص الجهاز:
"این گفته شود گفتوگو باید بدون شرط و قید باشد و اسطورهء چارچوب مانع آن نشود ذهن (به تصویر صفحه مراجعه شود) توسعهنیافته را به آسانی میفریبد زیرا او پیش از آنکه به آزادی بیندیشد شیفته و مقهور آزادی است و برای لفط و مفهوم آزادی غش میکند اما آیا غرب به سخن مردم غیر عربی و تمدنهای دیگر گوش میدهد که گفتوگو و حتی مذاکره بدون قید و شرط ممکن شود؟در این زمینه به نظر میرسد اگر تفاوتی میان هانتینگتون و دیگر گروههای موافق گفتوگوی بیقید و شرطوجود داشته باشد آن تفاوت این است که هانتینگتون مشکلات ارتباط در جهان کنونی را میشناسد اما آن گروههای دیگر نمیخواهند به این مشکلات فکر کنند و به این ترتیب مردم را به مثلا دو گروه موافق و مخالف جامعهء باز تقسیم کنند و طبیعی است که مخالفان را اهل و لایق گفتوگو ندانند و لا جرم به گفتوگوی بیقید و شرط میان موافقان قائل باشند.
استدلال هم در ظاهر موجه است:با مستبدان باید با شدت رفتار کرد و به هر وسیلهای آنها را از سر راه برداشت ولی به صرف اعمال قدرت و شدت عمل در برابر مستبدان،استبداد از میان میرود و آزادی جای آن را نمیگیرد و فضای بحث آزاد به وجود نمیآید طرح خوش ظاهر تقدم توسعهء سیاسی که هیچ مبنای استواری در تفکر ندارد از جلوهها و آثار لیبرالیسم اخیر است و اگر روشنفکران جهان توسعهنیافته بیشتر از آن استقبال کردهاند شاید وضع بحرانی فلسفهء سیاست در غرب را کمال تفکر فلسفی تلقی کرده و بدون تأمل سخن بحران را دستور عمل دانستهاند."