ملخص الجهاز:
"وقتی بازی در فیلم ادوود(تیم برتن،1994) به نقش فیلمسازی که عنوان بدترین کارگردان تاریخ را دارد،به شما پیشنهاد شد چه واکنشی نشان دادید؟به خودتان گفتید:«آره،فوق العاده است»؟ تیم زنگ زد و گفت:«فیلنامهای نداریم.
]روی قصهای که ترکیب وسترن داشت کار کرده بود و اگر اشتباه نکنم نام آن «گوستداگ»بود ولی بعدها فیلم دیگری با همین عنوان ساخت که البته وسترن نبود.
من با فراغ بال به او گفتم:«کی فیلمبرداری را شروع میکنی؟» در این فیلم با رابرت میچام همبازی شدید که آخرین بازیاش هم بود.
باید به جیم[جارموش]بگویم چند صحنه هم برای او تدارک ببیند!»به جیم که شب قبل صحنهء تکگویی با یک خرس را برایش مینوشت گفت:«کدام آدم عاقلی با یک خرس حرف میزند؟» اما صبح سر صحنه همهء جملهها را واژهبهواژه حفظ بود.
بازی برابر براندو چگونه بود؟ مهمترین نکته این بود که توانستم با او کار کنم.
» چگونه خود را برای این فیلم آماده کردید؟ اینبار دنبال هانتر راه افتادم و همراه یک دوربین ویدئو مثل سایه تعقیبش کردم.
کاملا شبیه او شده بودم و وقتی برابر هم میایستادیم مثل این بود که در آینهای به خود نگاه میکنیم.
چرا بازی در شکلات را پذیرفتید؟ یکی از چیزهایی که حین خواندن نظرم را جلب کرد این بود که پشت سر گذاشتن مرزهای طبیعی چهقدر جذاب است.
چرا حاضر شدید برای سومینبار نقش او را بازی کنید؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) در چارلی و کارخانهء شکلاتسازی(2005) احساس میکردم هنوز کارم با او تمام نشده و میتوانم با او جلو بروم."