خلاصة:
واقع گرایی علمی، به عنوان نظریه ای دربار? علم، صورت بندی های مختلفی را پذیرفته است؛ براساس یکی از رایج ترین این صورت بندی ها، این نظریه ادعایی دربار? هدف علم است. برطبق این برداشت، از نظر واقعگرا هدف علم صدق است و نحو? درست پذیرش یک نظریه باور به صدق آن است. این مقاله درصدد آن است تا نشان دهد واقع گرایی علمی به این نتیجه می انجامد که «پذیرش هیچ نظریه ای در علم موجه نیست» و این، قابل قبول نیست به ویژه اگر نتیج? نظریه ای باشد که مدعی نزدیک بودن به فهم عرفی است؛ و در نتیجه می تواند مبنای استدلالی برعلیه واقع گرایی علمی باشد. به منظور نشان دادن اینکه واقع گرایی علمی به چنین نتیجه ای می انجامد لازم است مفاهیم «توجیه»، «پذیرش» و «نظریه» هر یک به انداز? کافی بررسی شوند و درکی از آنها ارائه گردد که، اولا، قابل دفاع و مناسب بحث در فلسفه علم باشد و ثانیا، با واقع گرایی علمی، که قرار است برعلیه آن استدلال شود، سازگار باشد. از همین روی بخشی از این مقاله به تحلیل این مفاهیم خصوصا مفاهیم «توجیه» و «پذیرش» اختصاص یافته است. در ادام? مقاله با مطرح کردن مفهوم توجیه عملی نشان می دهم پذیرش نظریات به لحاظ عملی، موجه است و از این بالاتر شرط لازم هر عمل هدفمند و عقلانی ای توسل به نظریات است. اما روشن است که در شرایط واقعی باید از بین نظریات رقیب انتخاب کرد و برای انتخاب به معیار هایی احتیاج است. فیلسوفان علم مزیت های کم و بیش مشابهی را به عنوان معیار انتخاب از بین نظریات رقیب پیشنهاد داده اند. در واپسین بخش مقاله فهرستی از مزیت ها بررسی شده و نشان داده میشود که هرچند این مزیت ها هنگامی که نپذیرفتن نظریه ای را توصیه می کنند در راستای وظایف معرفتی ما قرار میگیرند ولی آنگاه که پذیرفتن نظریه ای را توصیه می کنند فقط توجیه عملی دارند.