ملخص الجهاز:
"-استقرار مراکز تاریخی-فرهنگی ارزنده در بافتهای مرکزی شهرهای اروپایی از طرفی و زندگی تنگاتنگ شهروندان با این مراکز تاریخی-فرهنگی از سوی دیگر،ضرورت حفظ این مناطق را آنچنان جدی مطرح کرده است که مدیریت حملونقل عمومی شهری آنها خود را ملزم به«حفظ بافتهای مرکزی» شهرها میدانند درحالیکه نبود چنین مراکز تاریخی و فرهنگی در مناطق مرکزی شهرهای آمریکایی از یک طرف و دوری هرچه بیشتر محل زندگی مردم از آن مراکز از سوی دیگر ضرورتی را برای حفظ این مناطق مطرح نساخته و عملا «مدیریت بافتهای مرکزی»شهرها بیشتر خود را ملزم به «مدیریت حملونقل خصوصی شهری»میدانند-چیزی که به دنبال آن،احداث شبکههای گسترده و پیچیدهء آزادراهی- بزرگراهی در مراکز تجاری-اداری شهرها،و تخصیص فضاهای شهری و شبکههای خیابانی بسیاری از این مناطق به پارکینگ وسایل نقلیهء شخصی نه تنها امری مجاز،بلکه لازم و حتی اجتنابناپذیر میشود!
-بالاخره اینکه به دلیل سابقهء تاریخی طولانی شهرهای بزرگ ایران و عمر نسبتا کوتاه ورود خودرو به عرصهء این شهرها، محدود بودن عامل«آب»در داخل فلات قاره و عامل«زمین»در اقلیم مدیترانهای کشور و مخصوصا،شاخصهای گویای حمل و نقلی-کالبدی یاد شده که مفصل به آنها پرداخته شد،میتوان نتیجه گرفت که«الگوی بافت»و توسعهء شهری در ایران«الگوی متمرکز»بوده،اما متأسفانه به علت ساختار آمریکایی نیرومند اقتصاد کشور،که میراث دههء 0231 به بعد میباشد اولا و ترویج و یا رواج سیاستهای توسعهء اقتصادی-کالبدی متناسب با این ساختار ثانیا و پیروی آگاهانه و ناآگاهانهء طراحان، برنامهریزان و مهندسان شهرها از«الگوهای آمریکایی ثالثا، الگوی حملونقل گسترده»یا آمریکایی که تکیه بر خودروی شخصی داشته و توسعهء مناطق کلانشهری را ایجاب میکند در عمل و به تدریج بر الگوی کالبدی بومی تحمیل میشود- چیزی که جوهر اصلی مشکلات بافتهای مرکزی شهرهای بزرگ کشور ما را تشکیل داده و راه حلهای آن نیز درست از همین نقطه باید آغاز شود."