ملخص الجهاز:
"آیا عراق تبدیل به افغانستان دهه 08 و لبنان دهه 07 و یا سومالی دهه 09 شده است؟چگونه میتوان در جامعهای که حتی سازمان های غیر دولتی انساندوستانه توان و ظرفیت انجام وظایف و اقدامات بیطرفانه خود در کمکرسانی به مجروحان و آسیبدیدگان را ندارند،نظمی تصور کرد که به برقراری ثبات بینجامد؟ساختار سیاسی داخلی عراق به کدام سو خواهد رفت؟آیا بازیگران عمده سیاست بین المللی و در رأس آنها قدرتهای بزرگی چون فرانسه،آلمان،چین و روسیه خواهان موفقیت تمام عیار آمریکا هستند؟کنار کشیدن،عقبنشینی و شکست آمریکا چه پیامدهایی نه فقط برای این کشور،بلکه برای دیگر بازیگران خواهد داشت؟در هر صورت پیامدهای بحران اشغال نظامی عراق،همچنان چالشهایی را میآفریند و آینده کاملا قابل پیشبینی و کنترلی را نمیتوان در افق دید.
صرف نظر از هویت ملی شیعیان عراقی و گزینشهای متفاوت تاریخی و سیاسی آنها با ایران، این پیش فرض در ذهن برخی از مقامات و دستاندرکاران منطقهای نه فقط شکل گرفته،بلکه به حالت متصلبی درآمده است که ظهور و برآمدن اکثریت شیعه،الزاما در تعارض با منافع دیگر بازیگران منطقهای میباشد و این پدیده به نوبه خود،تبدیل به چالشی برای ایران گردیده که چگونه بین گرایشها و واقعیتهای مختلف منطقهای تعادل مناسب ایجاد نماید.
هرچند که در دوران حملات آمریکا علیه عراق و بلافاصله بعد از فروپاشی نظام بعثی این نگرانی در منطقه و جهان وجود داشت که آمریکا از ابزار نظامی برای مقاصد سیاسی خود استفاده بیشتری خواهد کرد،اما سختیهای اداره عراق،اختلافهای جدی بین سازمانهای درگیر امور عراق در آمریکا،ساختار ویژه و ترکیب قومی و مذهبی عراق و چالشهای اشغال در نهایت به کاهش اعتبار نو محافظهکاران انجامید و این به نوبه خود امکانی روانی و اخلاقی برای سایر بازیگران منطقهای و بین المللی از جمله ایران فراهم آورد."