ملخص الجهاز:
"قفقازها در صدد استقلال برآمدند ولی قفقاز یکی از مراکز فعال حزب سوسیال دموکرات(حزب لتین)بود که استقلال قفقاز را در فدراسیون روسی بلشویکها میخواستند در حالی که میانهروها استقلال کامل و ملی را در نظر داشتند و بدین جهت فدراسیون قفقاز را از ارمنستان و گرجستان ایجاد کردند که مرکز آن در تفلیس بود و بلشویکها هم کمونی با مرکزیت باکو برپا کرده بودند.
ترکها خواستار ارمنستان غربی(ارمنستان ترکیه)و بازگشت قارص و اردهان و باطرم بودند که در سال 1878 از عثمانی منتزع شده بود و نظامیان آلمانی چشم به نفت باکو داشتند و هزاران نفر از نیروی نظامی آلمان در گرجستان بود که معتقد بودند عثمانیها به جای ادعای ارضی در آن منطقه بهتر است به مقابله با نیروی انگلستان در عراق بکوشند.
روز بعد کمیتهء اجرایی شورای مسلمانان قفقاز در یکی از اتاقهای هتل اوریان تفلیس استقلال آذربایجان را«که قلمرو آن در آینده به اراضی واقع در جنوب و شرق گسترش خواهد یافت»اعلام داشت و بدین ترتیب در فاصلهء بین 11 تا 18 ماه مه 1918 که ملاقات بین خلیل بیگ و نمایندگان قفقاز جریان داشت نام آذربایجان به دستور و راهنمایی انورباشا وزیر جنگ ترکیه که از پانتورکیستها یا پانتورانیستهای عثمانی بود به جای قفقاز ضمن اعلام استقلال به کار برده شد.
از طرف دیگر انگلیسها با استفاده از این خیال خام با وعدهء کمک و کاربردن سالوس و ریا قرارداد 1918 را به امضای دولت ایران رساندند و وقتی بلشویکها بر قفقاز مسلط شدند،دیگر دیر شده بود و ایران در برابر عمل انجامشدهای قرار گرفته بود و از آن پس حضور دو آذربایجان در یک منطقه وسیلهء اعمالنظر از طرف شوروی شد و وضع امروز هم روشن است."