ملخص الجهاز:
"علی دهباشی:و این چه سالی بود؟ مهرداد بهار:سال 29 و 30،در زمان دکتر مصدق بود که در شورای دانشگاه را بستیم و استادها را زندانی کردیم.
علی چه بود؟چرا این کسانی که ریشه در ایران داشتند و خواهان فرهنگ ایران بودند و حامی آن بودند،هیچ نمیتوانستند در مقابل هجوم چیزی که ناشناخته و بیگانه هم بود کاری بکنند؟ مهرداد بهار:من واقعا نمیتوانم تحلیلگر درست این مسأله باشم.
علی محمد حقشناس:سؤال من به مطالب قبل برمیگردد،به این که بعد از آن گرفتن و زندان کردن استادها و بعد از اخراج،چطور به دانشگاه برگشتید؟ مهرداد بهار:من برای یک سال اخراج شدم.
فرهنگ رجایی:چطور شد که تشریف بردید خارج؟ علی محمد حقشناس:و کی برگشتید و دورهء لیسانس را تمام کردید؟ مهرداد بهار:لیسانس را از زندان که آمدم بیرون،در سال 34 و 35 و 36 تمام کردم و بعد به انگلستان رفتم.
رامین جهانبگلو:شاید دربارهء انگلستان بتوانیم با این سؤال شروع کنیم،آیا اولین باری بود که شما از ایران خارج میشدید؟ مهرداد بهار:بله،اولین بار.
فرهنگ رجایی:دلیل خانم بویس چه بود؟دلیل خاصی داشت؟ مهرداد بهار:آنجا در امتحانات فوق لیسانس و بررسی رسالهء دکتری باید استادی از دانشگاهی دیگر هم باشد که در آنجا استاد گرشویچ از دانشگاه کمبریج بود.
فرهنگ رجایی:آقای دکتر این داستان تحصیل شما در خارج؛حالا داستان برخورد شما با جهان غرب و احیانا فعالیتهای سیاسی که آنجا داشتید؟ مهرداد بهار:هر کجا به ایرانیان میرسیدی،بحث و جدل سیاسی بود.
علی محمد حقشناس:آقای دکتر،بعد از این که درجهء دکتراتان را گرفتید،دیگر چه کردید؟آیا به دانشگاه پیوستید،یا به جایی دیگر رفتید؟برنامهء تحقیقی-تدریسی شما چطور بوده است؟ مهرداد بهار:و الله،بنده از انگلیس که آمدم کاری نداشتم."