ملخص الجهاز:
"[4] جمهوری وایمار برای توسعۀ روابط خود با ایران برنامهریزی خاصی کرده بود که اصول این برنامهها را میتوان در چهار هدف زیر خلاصه کرد: 1ــ آماده کردن زمینۀ روابط از طریق تسلط بر خطوط ارتباطی، که مشارکت در احداث خطآهن سراسری ایران یکی از این موارد بود؛ 2ــ به کارگرفتن این خطوط ارتباطی برای حمل و نقل محصولات آلمان به ایران با رعایت صرفۀ زمانی و مالی و نیز ایجاد شرایط مساعد برای سرمایهگذاران آلمانی در ایران؛ 3ــ نفوذ سیاسی در ایران، خصوصا جلب توجه شاه، از طریق نفوذ در اقتصاد ایران؛ 4ــ جذب ایران به حوزۀ نظامی.
[8] در واپسین سال جمهوری وایمار، حجم تجارت میان ایران و آلمان با توجه به قطع ارتباط تجاری، به علت شکست خوردن آلمان در جنگ جهانی اول، رشد در خور توجهی یافت، به طوری که در سال 1932ــ1933 حدود 8 درصد کل تجارت خارجی ایران در اختیار این کشور بود و بعد از شوروی با 28 درصد، انگلستان 23 درصد و ایالات متحده امریکا 12 درصد، رتبه چهارم را در اختیار داشت.
درست است که آلمان دارای ملاحظات سیاسی و نظامی نیز بود و خصوصا ژئوپولتیک ایران برای اهداف بلندمدت این دولت جنبۀ حیاتی داشت، اما آلمان بعد از جنگ اول و خصوصا در زمان رایش سوم برای جهش صنعتی خود، به منابع مالی و اقتصادی نیازمند بود که در حوزۀ اروپا وجود نداشت و ایران و خاورمیانه میتوانست منبع خوبی باشد؛ بهویژه که سابقۀ ذهنی بسیار مناسبی از ارتباط ایران و آلمان در میان رجال سیاسی و روشنفکران ایرانی وجود داشت و کیفیت و قیمت کالاهای آلمانی نیز زبانزد هر ایرانی بود."