خلاصة:
آقای سروش در این گفتار بر لزوم جایگزینی مفهوم «جامعه اخلاقی»
بهجای مفهوم «جامعه مدنی» تأکید میکند و معتقد است این مفهوم هم قابلفهمتر
است و هم ضروریتر. جامعه باید بستری فراهم سازد که اخلاقی بودن و اخلاقی
زیستن در آن سهل و آسان باشد.
ملخص الجهاز:
"بسیار خوب، من این شاخصها را انکار نمیکنم؛ ولی میگویم اینکه جامعهای ثبات اخلاقی داشته باشد و در آن فضیلتها حاکم باشد، قطعا نشان آن است که بهبود اقتصادی هم در آن جامعه اتفاق میافتد.
البته شرط داوری اخلاقی و نقد اخلاقی این است که انسان رفتهرفته بر خود نیز نوعی تجدید نظر داشته باشد.
الحق باید گفت یکی از ضروریترین و حیاتیترین چیزها و شاید حیاتیترین چیزی که جامعه ما به آن نیاز دارد، توجه و پایبندی بیشتر به اخلاق است.
4. چنانکه آقای سروش گفتهاند «از بدترین بحرانهایی که ما در حال حاضر در جامعه به آن مبتلاییم، بحران اخلاقی است» و یک بعد این بحران به «بحران اخلاق روشنفکری» باز میگردد.
آیا این یک بحران اخلاقی نیست که انسان از امکانات یک حکومت بهره گیرد و حتی قدرت حکومتی هم داشته باشد، ولی در عین حال با گریز از مسئولیتهای خود، مشکلات را به حکومت منتسب کند؟ آیا این بحران اخلاقی نیست که روشنفکر همواره در نوشتهها و سخنرانیها به حاکم حمله کند و حاکم بهمنظور رعایت تقوا و برای آنکه مبادا از قدرت سوءاستفاده شخصی کرده باشد، حتی نتواند از خود نیز دفاع کند؟ اگر نویسنده محترم خود بر مسند قدرت بود و در سختترین شرایط کشور، آزادی بیان و نوشتار را پاس میداشت، کشور را بر پایه آرای مردم اداره میکرد، همواره به خواست مردم احترام میگذاشت، به نیاز واقعی آنها نیز توجه میکرد و از مسئولان زیردست میخواست که به فکر مردم باشند و..."