ملخص الجهاز:
"نویسنده در هر گام میکوشد از راههای کوبیده شده و بیدستانداز بگذارد و اگر در صحنهای حرفی به سود نسل جوان گفته و در صحنه بعد مطالبی به سود و پسند نسل کهن بگوید،برای نشان دادن اینکه اشخاص نمایش به مناسک پایبند هستند بجا یا بیجا تمسک ایشان را به آن مراسم به شدت و حدت مکرر کند،صحنهها و گفتوگوهای مشابه را در صحنههای دیگر به قسمتی دیگر بار دیگر به روی صحنه آورد،و به ویژه کوشش نویسنده برای راندن ماجرا به پایان خوش همه جا چشمگیر است و او نتوانسته است به شیوهای منطقی و هنری به حل معضل ممیزی برسد،ناچار در هر گام چیزی ضروری و واقعی را حذف میکند و پنداشتها و گمانهها و اخلاقیات رایج را جانشین آنها میسازد.
در واقع در بیشتر اوقات اشخاص فیلمنامه به رغم اختلافها و تضادهای خود همه یک جور حرف میزنند و عقائدی مشابه هم دارند،همه آنها لفظ قلم حرف میزنند،کاری به کار مسائل سیاسی و فلسفی ندارند و البته به رسم فیلمهای فارسی همه سر هم داد میکشند و لحظههای دراماتیک را به صورت اعمال خشن فیزیکی به نمایش در میآروند یا به مسائل مبتذل میپردازند(یاد فیلم گنج قارون دوسه دهه پیش افتادم که پرسوناژ فیلم-که پیشتر کشتیگیر بود-به هنگام خوردن دیزی دست به سوی پیاز دراز کرد و چون دید پیاز را پوست نکندهاند با مشت بر آن کوبید و قطعههای پراکنده را با ترید تناول فرمود و موجبات انبساط خاطر تماشاگران را فراهم آورد!)این عیوب سبب شده که نمایش پدر سالار-به رغم زمینه واقعیاش-در بسیاری از صحنهها مضحک از آب در آید."