خلاصة:
در این مقاله سعی شده است تا با در نظر گرفتن فرآیندهای تصادفی رفتار قیمتهای محصول و نهاده الگوی سرمایهگذاری q توبین در شرایط نااطمینانی مطرح شود، به ویژه که فرض شده است روند قیمت و نرخ ارز دارای فرآیند حرکت براونی 1P}است.در بعد نظری مسئله حداکثر ساری پویای بنگاه در شرایط تصادفی، با استفاده از روش برنامهریزی پویا حل شده و یک تابع سرمایهگذاری صریح استخراج میشود.براساس این تابع نرخ بهینه سرمایهگذاری علاوه بر متغیرهای مرسوم، الگوی q توبین، تابعی از معیارهای مختلف نااطمینانی است.با تلفیق اطلاعات حاصل از ماتریس دادههای جمعآوری شده از زیربخشهای اقتصادی و نیز پنجاه و دو بنگاه صنعتی نمونه در اقتصاد ایران، تابع سرمایهگذاری مذکور در دو سطح بخشی و بنگاه برآورد شده که از توان آماری مطلوب برخوردار است.براساس نتایج این مطالعه شاید بتوان ضعف تجربی الگوی q را ناشی از نادیده گرفتن نااطمینانیها در الگوی مرسوم دانست.همچنین بین شاخص نااطمینانی نرخ ارز و سرمایهگذاری در هر دو سطح بخش و بنگاه رابطه مستقیم وجود دارد؛در حالیکه ضریب نااطمینانی قیمت در سطح بنگاه مثبت و در سطح بخش منفی است.
ملخص الجهاز:
"مروری اجمالی بر مطالعات نظری2 عمده مطالعات انجام شده در زمینه نظریه سرمایهگذاری با مسئله حداکثر سازی ارزش حال یک بنگاه منفرد ارتباط مییابد، به بیان دیگر این سؤال پیش میآید که یک نگاه با توجه به ثابت بودن امکانات تولیدی و دارائیهای اولیه، چگونه نسبت به الگوی مورد انتظار قیمتها و نرخهای بهره آتی واکنش نشان میدهد؟این مطالعات به دو رهیافت متفاوت منتهی شده است، رهیافت نخست که به«رهیافت صریح»موسوم است و توسط دیل جورگنسون 1P}گسترش یافته است، سرمایهگذاری را با عوامل تعیین کننده سودآوری؛به ویژه پارامترهای تابع تولید مرتبط میداند.
بنابراین تابع ارزش بنگاه (با فرض خنثی بودن نسبت به ریسک و r نرخ تنزیل ثابت)در زمان t برابر ارزش حال انتظاری حداکثر شده جریان نقدی خالص از زمان t به بعد است و به صورت تابعی از موجودی سرمایه، قیمت و نرخ ارز بیان میشود:موضوع حداکثر در معادله بالا باید برای متغیرهای کنترل I,L و M نسبت به قید انباشت سرمایه و فرآیندهای تصادفی قیمت محصول و نرخ ارز حل شود.
در مورد نااطمینانی تولید ناخالص داخلی، نتیجه کاملا معکوس است؛یعنی در حالیکه اثر این متغیر در سطح بنگاه منفی است، در سطح بخشهای اقتصادی اثری مثبت داشته و موجب افزایش سرمایهگذاری بخش شده است.
با توجه به نتیجه حاصل از الگوی نظری مبنی بر مشروط بودن نحوه اثر نااطمینانی قیمت به نحوه همبستگی(علامت کوواویانس)بین قیمت مورد نظر و میانگین موزون سایر قیمتها، نتجه آماری بالا را میتوان به این صورت تفسیر کرد؛بین لگاریتم شاخص قیمت عمده فروشی و میانگین وزنی لگاریتمهای سایر شاخصهای قیمت، همبستگی منفی وجود دارد در حالیکه همبستگی بین شاخص نرخ ارز و سایر شاخصهای قیمت مثبت است."