ملخص الجهاز:
"ذوالنور نیز مانند آقای مشکور در مورد ماضی التزامی تنها بوجود شک و تردید و در مورد مضارع التزامی (که در زبانشناسی معاصر زیر عنوان ائوریست Aorist نامبرده میشود)بوجود شک و تردید و لزوم و آرزو اشاره مینماید(دستور پارسی چاپ 1348 صفحه 172 و 177)ولی ایشان برخلاف همقلم خود زیر عنوان عمومی"وجه التزامی"نیز وجود مفاهیم شک و تردید و التزام و تمنا را یادآور میشود که البته دقیقتر است.
اقای مشکور نیز نظری شبیه نظر بالا ابراز میدارد با این تفاوت که دو فعل"بودن"و"شدن"را نیز بر افعال پنجگانهی بالا میافزاید و جالب توجه است که متذکر میشود:"غالبا پس از فعلهای خواستن،بایستن،یارستن،توانستن،شدن و بودن که از افعال معین هستند مصدر بصورت مخفف یا مرخم بکار میرود"(دستور نامه صفحه 73)و مشاهده میشود که هر دو دانشمند عموما زیر عنوان"افعال معین"افعالی را در نظر میگیرند که مستلزم ذکر فعل بعد از خود در وجه التزامی یا مترادف مرفولوریک ان یعنی مصدر مرخم باشند(البته باستثنای فعل"بودن"و باستثنای- فعل"شدن"در معنای"گرویدن"نه در معنای"ممکن بودن").
اما اقای مشکور واقعا نیز نظر ثابتی در خصوص افعال معین ندارند و ضمن آنکه افعال بودن و شدن را بناحق جزء افعال معین داخل میکنند در صفحهی 75 دستور نامهی خود افعال گشتن و گردیدن و در صفحهی 99 نیز"است"و"نیست"را بر این دسته میافزایند و با این ترتیب مخلوط عجیبی بوجود میآورند که معلوم نیست ملاک اصلی ایشان در انتساب افعال بجرگهی افعال معین چیست؟آیا ملاک ایشان لزوم ذکر وجه التزامی یا مصدر مرخم است،یا ساختن فعل مرکب دیگر و یا تشکیل گونههای مرکب زمانی از افعال؟ اقای ذوالنور در خصوص افعال معین فارسی نظر استواری دارند که البته با نظر اقای شریعت متفاوت است ولی بهرحال متکی بر ملاک مشخصی است."