ملخص الجهاز:
"منتها گو اینکه در دورهی ما هم جوانترها گردن میکشیدند و ما نیز مثلا باور داشتیم که نخوانده ملائیم و بجا و نابجا چند ادا و ایسمی را که فرا گرفته بودیم به روی پیرتران میآوردیم-باز این باقی بود که پز را بیرون از خانهمان میدادیم و در این خانه که هر پنجرهاش بر کوچهای از ایران باز میشد هرکه از دیر بود ارج و گاه بیشتر و برتری داشت و پیش کسوتی مانند افسری بود که ما جوانهای ان زمان پاسش را از تهی دل نگه میداشتیم و بزرگ علوی تنها پیش کسوت نبود-او از نخستین کسانی بود که به یک دوران معین از سرگذشت میهنمان شهادت میداد و چون سرنوشت خودش با این سرگذشت آمیخته بود نام و چهره و دیدارش برای ما آب و رنگ و مزهی دیگری داشت.
الگوی کار به دست نوپیشگان میداد و چه با داستانهای کوتاهی که خود مینوشت و یا از دیگران چون هدایت-چوبک-به آذین چاپ میکرد به جوانترها نشان میداد که ادبیات کشورشان برچه پایهای است-به کدام راه میرود و چه آرمانهائی دربر میگیرد و در همین راستاست که نزدیک به سی سال پیش از این نخستین و تنها کنگرهی نویسندگان پارسی به کمک آزادگانی چون بزرگ علوی تشکیل میشود.
من تا به امروز این داستان را مهمترین کارهای علوی و یکی از گیراترین- قصههای سی سال اخیر میشمارم و همان وقت گذشته از کنجکاویم نسبت به ساختمان و پرداخت"نوول"برای اولین بار دلم میخواست راجع به پیدایش داستان چگونگی آرایش آن و نیز هنگامیکه بر کاغذ میآید و پدیدهی جدائی میشود حرف بزنیم میگفت(البته عین کلمات به یادم نیست):معمولا نویسنده از پیش نمیداند که فلان روز یا فلان ساعت قصهای خواهد نوشت."