ملخص الجهاز:
"45 به نظر میرسد توفیق نیافتن زرتشتیان نتیجۀ دو علت فوق(و البته متناقض)نبوده؛چرا که اولا حضور سیاستمدار انگلیسی-زرتشتی یعنی اردشیر جی ریپورتر هندیمیتوانسته است ایران رضا شاهی را،که تحت نفوذ انگلیس هم بوده،مکانی مناسببرای سرمایهگذاری بسازد تا انتقال سرمایه هیچگونه ممانعتی نداشته باشد،دوم اینکهاصولا اختلافی بین مسلمانان و زرتشتیان نبوده و اصولا اقلیتهای ایرانی هیچگاه موردتعرض قرار نگرفته بودند که به این علت مهاجرت و یا مراجعت کنند،بلکه: اقلیتهای مذهبی از اهمیت بیشتر و فرصتهای بهتر برای پیشرفت اقتصادی برخوردارشده بودند که این نتیجه حرکتهای دولت رضا شاه در جهت برخورد برابر با کلیهشهروندان بود.
50در این مورد،همانطور که آیین زرتشت وسیلهایشد که با زنده کردنش جایگزینی برای دین اسلام درست شود و توجه ایرانیان را از دینیکه باعث سرشکستگی و عقب ماندگی ایران قلمداد میشد به دینی که آفریننده تمدن باشکوه ایران باستان بوده است جلب نماید،فردوسی و شاهنامه نیز ابزاری گشت کهحاکی از ادبیات جدید پهلوی باشد،ادبیاتی که پیش از این به توسط نقالها در دل مردمریشه دوانده بود.
این دورۀ کوتاه ولی چشمگیر باستانگرایی در ابراز اندیشهها و اهداف ناسیونالیستیخود سه دستاویز داشت: اول:دین اسلام و حذف تدریجی آن از صحنه سیاست و کنار گذاشتن نشانههایفکری و عملی دین که،در تعبیر آن دوره،عقب ماندگی و مانع توسعه محسوب شد؛ دوم:آیین زرتشت که تقویت آن نه به منظور جایگزین کردن و اشاعه دین باستانی،بلکه وجه المصالحه قرار دادن برای اقتدار بازیافته دوران پیش از اسلام بود؛ سوم:شاهنامه فردوسی و دستاویز قرار دادن آن در مقام زبان و ادبیات جدید پهلوی وبهرهبرداری از آن در جهت احیاء دوباره تمدن باستانی."