ملخص الجهاز:
"دکارت برای آنکه مطلب را به طریقی دیگر و شیوهای کلیتر توضیح دهد تا مبادا تأکید اصلی بر مسئله وجود واقعیت گذارده شود، در تحلیل خود از ادراک حسی یک تکه موم، مرجع ذاتی (essentil reference) اشیای را آگاهی اعلام میکند، یعنی همان مجموعه کنشهای آگاهی که اشیای از طریق آنها شود خود را ارائه میکنند.
هر شیئی-که به این معنا وسیع در نظر گرفته شود-خود را بواسطه کنشهای آگاهی به ما عرضه میکند، یعنی به عنوان آنچه از آن میفهمیم و نقشی که برای ما ایفا میکند، کارکردی که در حیات آگاه ما بدان نسبت داده میشود و همچنین ارتباط آن شیء با فعالیتهای هنری.
به این دلیل تعریف التفات به منزله توجه (directedness) کافی نیست، هر چند به عنوان نخستین گام درست و حتی معتبر است، یعنی در تجربه هر کنش آگاهی، ما خود را متوجه به چیزی مییابیم؛چنانکه در[فرایند]ادراک، متوجه به امر مدرک میشویم، در [فرایند]یاد آوری متوجه به واقعهای میشویم که در خاطرمان زنده میشود، یا در عشق و نفرت متوجه به شخص معشوق یا شخص منفور میشویم و امثالهم، توجه صرفا جنبه پدیداری آن کنش را به نحوی ذاتی و دورنماندگار (immanent) مشخص میکند، جنبهای که به همراه کنشی که بدان تعلق دارد پیدا و ناپیدا میشود.
طبق نظر برگسون، برای آنکه آگاهی در معنای صحیح و اصلیش درک شود و مورد بررسی قرار گیرد، نخست باید از هر گونه حشو و زائدهای که در نتیجه تماس با جهان بیرونی عینی عارضش شده است پالوده شود، جهانی که فقط یک جهان فضایی نیست، بلکه یک جهان اجتماعی نیز هست."