خلاصة:
داستان نخجیران 1 ، یکی از دلاویزترین و آموزندهترین داستانهای تمثیلی مثنوی
مولوی است که بنابه تصریح مولانا از کلیله و دمنه اقتباس شده است.نظایر این حکایت،
با تفاوتهایی چند، در فیهمافیه و نیز در آثار بعضی از سخنواران متقدم بر مولوی و
یا متأخر از وی و همچنین در افسانههای منسوب به یکی از افسانه سرایان یونان کهن
مشاهده میشود.
در این مقاله، قصه نخجیران مولوی-فارغ از مباحثات و مناظرات مبسوط فلسفی، کلامی
و عرفانی مندرج در آن-با داستان فیل و چشمه آب در فیه ما فیه و نیز با حکایاتی از
شیخ فرید الدین عطار در اسرارنامه و الهینامه و همچنین با تمثیلی از مولانا فخر
الدین علی صفی در (1).نخجیر(-نخچیر):حیوانی که آن را شکار کنند، شکار کوهی خاصه
بز.(شرح مثنوی شریف، جزء دوم از دفتر اول، ص 359)
لطایف الطوایف و نیز با افسانه اصل و سایه ازوپ 1 مقایسه و مقابله و وجوه تشابه
و افتراق آنها بررسی و تحلیل شده است.در ضمن، مخصوصا بر بعضی از مفاهیم و دقایق
روانشناسی جدید که، به طور مشخص، در آثار مولانا و عطار مشاهده میشود، تکیه و به
پیامهای اخلاقی و تربیتی ملحوظ در این حکایت اشاره شده است.
ملخص الجهاز:
"زبون شش غلط در هر ششی:محدود از جهات مختلف، مقهور و در آن تلمیحی است به افتادن در ششدره[-مخمصه، گرفتاری)-توضیح دکتر جعفر شهیدی در شرح مثنوی ذیل بیت مزبور چون که قبح خویش دیدی ای حسن اندر آیینه بر آیینه مزن (همان، ابیات 3154-3153) حکایت فیلی که از مشاهده تصویر خود وحشتزده شده بود در کتاب معروف فیهمافیه-از آثار منثور مولانا جلالالدین محمد مولوی-حکایتی تمثیلی مشاهده میشود که از جهاتی، به قصه نخجیران بیشباهت نیست.
(همان، ص 23) حکایت نگریستن زنگی در آب این حکایت دلنشین که از سرودههای شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری است، کم و بیش، شباهتهایی به قصه نخجیران دارد با این تفاوت که جای شیر و زنگی با یکدیگر عوض شده است و اما شرح داستان: حکایت، شرح ماجرای زنگی زشترویی است که چون در آب مینگرد، انعکاس چهره ناخوشایند خود را بر سطح آب، تصویر آدمیزادی آبزی و سیاهرو میپندارد و به مذمت و توهین او میپردازد: سیاهی کرد در آبی نگاهی بدید از آب رویی پرسیاهی 2 چو رویی دید نامعلوم 3 و ناخوش از آن زشتی دویدش بر سر آتش 4 چنان اندیشه کرد آن مرد دل تنگ که هست آن، مردم آبسیه رنگ 5 (عطار نیشابوری، 1338:69-68) زفان 6 بگشاد گفت ای صورت زشت کدامین دیو در عالم ترا کشت 7 برآی از آب ای زشت سیهتاب که در آتش همیپایی 8 نه در آب (همان، ص 69) در بیت بعد، عطار، به نحوی مشخص و مصرح، به فرافکنی-مخصوصا جنبه ناخودآگاه آن-اشارت دارد: (1)."