ملخص الجهاز:
"»خانم زینت میرهاشمی مینویسد:«محمود نادری کار ساواک را یافتن حقیقت میداند اما به این سئوال جواب نداده است که یک چریک فدایی که در هنگام دستگیری به هیچ دنیای دیگری جز همین دنیا اعتقاد ندارد و قرص سیانورش را میخورد تا زیر شکنجه اطلاعات ندهد،یعنی جانش را آگاهانه فدا میکند چگونه میتواند داوطلبانه و بدون فشار و شکنجه حقیقت را دراختیار بازجویانش بگذارد؟»آقای محمد رضا شالگونی برای بیاعتبار ساختن اسناد مینویسند:«بیطرفی درباره شکنجه،با هر توجیهی که باشد خواه ناخواه،همدستی با شکنجهگران است...
»این موضوع را کاملا میپذیرم ولی آقای واحدیپور باید توجه داشته باشند که سیاست فریب دشمن زمانی میتواند مؤثر واقع شود که افراد یا خارج از زندان باشند تا ساواک نسبت به آنان حساسیتی نداشته باشد و یا آن که در جلسات ابتدایی بازجویی باشند تا بدین وسیله ساواک را اغفال و اغوا کنند،ولی هنگامی که افراد به فعالیتهای سیاسی خود اعتراف میکنند دیگر این نوع اعترافات چه سودی برایشان میتواند داشته باشد؟آیا باز میتواند ساواک را اغفال کند؟ضمنا باید توجه داشت که در این مورد خاص جزنی بدون روشن ساختن موضوع از«اتهام زشت»سخن میگوید و عزیز سرمدی،خود به سفر تفریحی و بازداشت پس از آن اشاره دارد.
» در اینجا باید این نکته را بیفزایم که آقای پیمان وهابزاده در مقالهای با عنوان«هنوز هم وقت دانستن حقیقت نیست؟»به هنگام بحث درباره تصفیههای درون سازمانی با استناد به کتاب مینویسد:«در مورد بازجویی نیز میتوان به تکنویسی حمید رضا نعیمی مطرح شده در کتاب چریکهای فدایی خلق اشاره کرد که در آن نامی از تصفیه اسد(نام مستعار)برده شده است."