خلاصة:
مطالعات نظری حاکی از اثر بازارگرایی بر عملکرد بانکهای تجاریاند. در تحقیق حاضر بازارگرایی بانکهای تجاری کشور بهعنوان یک عامل مؤثر مورد توجه قرار گرفته و رابطه بین بازارگرایی و عملکرد بانکهای تجاری بررسی شده است. در این تحقیق، مدلی مفهومی ترسیم شده است که نشاندهنده ارتباط مستقیم و غیرمستقیم (بهواسطه ایجاد ارزش) بین بازارگرایی و عملکرد بانکهای تجاری است. از خبرگان بانکی درباره مدل نظرسنجی شده و اصلاحات مورد نظر آنها در مدل نهایی ایجاد شده است. بدین منظور، نظرات 50 نفر از خبرگان دریافت و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پرسشنامه نظرسنجی از خبرگان به دو صورت سؤالات باز و بسته طراحی شد. بهمنظور تحلیل دادههای سؤال باز، از روش تحلیل محتوا (تکنیک آنتروپی شانون) و برای تحلیل دادههای سؤالات بسته از آزمونهای دو جملهای و رتبهبندی فریدمن استفاده شد. یافتهها نشان میدهند که از نظر خبرگان کلیت مدل و روابط بین بازارگرایی و عملکرد بانکهای تجاری کشور با برخی اصلاحات مورد تأیید میباشد. همچنین تمامی مؤلفههای مدل بهطور مستقل حائز اهمیت هستند. عوامل اصلی مدل تحقیق (شامل بازارگرایی، ایجاد ارزش و عملکرد)، از اهمیت یکسانی برخوردارند. اهمیت نسبی مؤلفههای مربوط به عوامل سه گانه یکسان نیستند.
In this study market orientation of Iran commercial banks has been considered as an effective factor on banks' performance and the relationship between them has been surveyed. Accordingly a conceptual model has been developed that shows both direct and indirect (through value creation) relationship. The developed conceptual model has been evaluated by bank and marketing experts in the frame of a questionnaire. Then the model has been corrected as a final model based on their comments. The population of surveyed experts was 50. The questionnaire contained 2 main questions (1 open and the other closed). In order to analyze the data gathered from open questions، the content analysis method was applied. Binomial and Friedman Ranking tests were used for analyzing the data gathered from closed question. Results show that based on experts' idea the totality of the model and the relationship between the model's factors is confirmed with some corrections. And also it is concluded that all factors and their elements are considered important but the degree of importance of elements are not equal.
ملخص الجهاز:
منظور از پاسخ استراتژیک این است که اطلاعات بهدست آمده از بازار، مشتریان و رقبا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و متناسب با شرایط پیش روی بنگاه، برنامهریزی لازم جهت ارائه پاسخی مناسب به بازار آماده شده و به اجرا در آید و همچنین اثربخشی چنین پاسخی نیز ارزیابی و کنترل شود (کوهلی و جاورسکی، 1990؛ روکرت، 1992).
بدین منظور، واحدها یا مقولههای بررسی پیام همان اجزای اصلی مدل، یعنی بازارگرایی (شامل فرهنگ و رفتار هوشمند، پاسخ و اقدام استراتژیک و سیستمها و بخشهای هماهنگ)، ایجاد ارزش (شامل ارزش ادراکی بازار از بنگاه، ارزش ادراکی مشتری از بنگاه، ارزش ادراکی رقبا از بنگاه و ارزش درونی بنگاه) و عملکرد کسب و کار (شامل عملکرد بنگاه در قبال بازار، عملکرد بنگاه در قبال مشتریان، عملکرد رقابتی بنگاه و عملکرد درونی بنگاه) هستند.
دادههایی که بر این اساس مرتب شدهاند با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفتهاند که نتایج این پردازش به شرح زیر است: از نظر خبرگان اولویت اجزای اصلی مدل مفهومی بهصورت زیر است: (1) عملکرد کسب و کار، (2) بازارگرایی و (3) ایجاد ارزش.
5- یافتههای تحقیق دربارة سؤال دوم پرسشنامه با توجه به اینکه سؤال دوم پرسشنامه بهصورت سؤالات بستة پنج گزینهاي بوده و اهمیت مؤلفههای مدل را مورد سؤال قرار داده بود، دادههای مربوط به این سؤالات از طریق آزمونهای دوجملهای (بهمنظور تعیین اهمیت مستقل) و فریدمن (بهمنظور تعیین اهمیت نسبی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، که خروجیها و نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیلها به شرح زیر میباشند: یافتههای مربوط به عوامل اصلی مدل با اطمینان 99 درصد، سه متغیر بازارگرایی، ایجاد ارزش و عملکرد کسب و کار از نظر خبرگان در مدل مفهومی دارای اهمیت هستند.