ملخص الجهاز:
"و لکن جای تردید و سؤال این است که موارد و مصادیق این معنا کدام میباشد و تعیین مورد مصداق برای این معنا چهبسا ممکن است مسائلی و ابهاماتی پیش آورد که آیا میتواند قدر متیقن از مصادیق این معنا بوده باشد یا اصولا در این مورد جای سؤالی باقی است؟ خوشبختانه در احادیث وارد از ائمه(ع)مواردی ذکر شده که قدر متیقن از دیدگاه ائمه (ع)از مصادیق کفر بشمار آمده است و ما اینها را بهتدریج برای خوانندگان ذکر میکنیم: 1-ارتداد موجب کفر است ظاهر از احادیث و قرآن این است که اگر کسی در وجود خداوند و وحدانیت او یا رسول و شک کند و علائم انکار از او ظاهر شود،کافر محسوب میشود پس کفر مصطلح در مقابل اسلام و ارتداد عبادت است از انکار توحید و رسالت رسول اکرم(ص) و انکار ضروری از ضروریات دین که منجر و منتهی به انکار وحدانیت او و رسالت پیامبرش گردد موجب کفر و ارتداد است پس منافقین بهحسب ظاهر کافر نبوده و محکوم به اسلام هستند زیرا علائم انکار از آنان ظاهر نشده است و نیز کسانی که شک در وجود خدا و رسول او دارند و منشأ شک آنان مطالبهء دلیل و برهان در این امر باشد به آنان نیز کافر گفته نمیشود چون در مقام تحقیق و بررسی بوده پس مادامی که در مقام تفحص و تحقیق در امور اعتقادی هستند کافر محسوب نمیگردند حتی به کسی که برخی از ضروریات دین را منکر شود به جهت شبههای که در آن وجود دارد مثل اینکه کسی حرمت خمر را در عصر امیر المؤمنین(ع)منکر شود به جهت شبههای که از لحاظ تاریخ تشریع خمر و کیفیت آن وجود دارد،باعث ارتداد نمیگردد چنانکه مرحوم شعرانی در پاورقی و شرح روایتی که در این خصوص نقل شده در وسائل ج 81،ص 965 در ذیل روایت 12 به این نکته اشاره دارد."