ملخص الجهاز:
"گفتاری در باب هنر *دکتر عبد الحسین فرزاد (به تصویر صفحه مراجعه شود) 6-نقد قصه(1) در بخش هنر گفتم که هنرمند در دل طبیعت و مسایل آن به غواصی میپردازد و در آن فرو میرود تا علل تناقض خود را با آن ریشهیابی کند و تا آنجا پیش میرود که به سنگ و درخت و یا هر چیزی دیگر که بخواهد تبدیل میشود؛ بهترین جایی که این عمل صورت میگیرد در قصه و ادبیات داستانی است.
5 برمبنای گفتههای فوق میتوان قصه را اینگونه تعریف کرد:قصه نوشتهای است داستانی که جزئیات حوادث مربوط به قهرمانهایش را بهطور مسلسل بیان میکند و به موشکافی ویژگیهای روحی افراد و ظرفیت درونی حوادث میپردازد و در مجموع قصه رشد و تکامل قهرمان در طول زمان است و چهار بعد زمان،مکان،علیت و زبان بر آن حاکم است.
بهطور کلی این ویژگیها را میتوان در قصه یافت:8 1-داشتن قهرمان: (Hero) در هر قصه آدمی وجود دارد که قهرمان آن قصه است او دارای تمامی فضایل و کمالات انسانی است، حتی اگر این قهرمان،قهرمانی حیوانی باشد همچون قصههای کلیله و دمنه.
«بعد از رفتن امیرهوشنگ،پطرسشاه رو به شمسوزیر و قمروزیر و امیرانش کرد که حضرات:شماها که معتمدان درگاه من هستید و چندین سال است خدمت مرا به صداقت کردهاید،چه صلاح میدانید؟اگر من دختر به امیرهوشنگ بدهم برای دولت من ضرر ندارد و مصلحت هست دختر من در خانهء این جوان باشد یا نه؟...
در حقیقت میتوان گفت که انسان گذشته ناتوانی و عجز خود را در برابر حوادث طبیعی، اینگونه جبران کرده است که در تخیلات خویش قهرمانانی بسازد که آنان بیرون از حوزهء ضعفهای جسمی و روحی انسان به اهداف او دست یابند."