ملخص الجهاز:
"اولین محصول این همکاری مشترک بین دو جنس مخالف در"پیشپرده"خوانی،"پیشپرده"های بود تقریبا همه در حدود این موضوع که:زن برای مچگیری از شوهرش اول با چادر روی صحنه ظاهر میشد و بعد از اینکه شوهر را گمراه میکرد،چادر را از سر برداشته و باین ترتیب زن،شوهر هرزه خود را تنبیه میکرد،بعدا مضامین عاشقانه به"پیشپرده"های دو نفری وارد شد و چون اینگونه مضامین طرفداران بیشماری داشت کارش به اوج رسید.
همه چیز در راه مسخره کردن هرچه بیشتر و خنداندن زیادتر جماعت است نمونه میدهم از یک قطعه جدید از برادران تقدسی(که تازه اینان قبلا تاترچی بودهاند و طی نامهای که برای من نوشتهاند- کارشان را تئاتر و هنری میدانند-) (فکاهی انتقادی)برادران قصه دو ماهی ما دو تا ماهی بودیم توی یک کشور خوب من تو دریای شمال اون تو دریای جنوب پولکامون رنگوارنگ لبامون غنچه و تنگ یکیمون ارزون و مفت یکی کمیاب و زرنگ بیپوله غصهمونو شبها میخورد پولداره تخمامونو تنها خورد سال تا سال مشکل؟؟؟نمیشد تو پلوها ماهی پیدا نمیشد شب عید پیدا میشد چند تا سگ ماهی کور ماها زود جیم میشدیم توی دریاهای دور طور شیلات میگرفت مار و خرچنگ درشت تا که یک روز قاچاقی ماهیگیر جفتمو کشت دلش آتیش بگیره بخوره سنگ بدلش بره توش سیخ کباب عوض ماهی کباب بعد ما نوبت جفتای دیگس سگ و خرچنگ جنوب میشن بیکس ایخدا کاری بکن یادش بره کسی اسم ماهی آزاد نبره نمیخوام تنها باشم تو پلو پیدا باشم دوست دارم سالهای سال توی قصهها باشم و این شاید خط پایان باشد."