خلاصة:
«عدالت» از حیث مفهوم شناختی، به معانی: تعادل و توازن، تساوی در شرایط مساوی، تفاوت در شرایط متفاوت، دادن حق هر صاحب حقی و قرار گرفتن هر چیزی در جای خود می باشد. در این نوشتار مفاهیم و مبانی «عدالت» و «جنسیت» و ترکیب «عدالت جنسیتی» از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری مورد بررسی قرار گرفته و معلوم می شود، یگانه مرجع حقوقی نظام آفرینش، غایت مندی فعل الهی، رابطه وثیق حق و تکلیف، حق و عدالت، وحدت انگاری عالم وجود و نسبت طبیعت و فطرت انسانی نظام ارزشی اسلام در جریان «عدالت جنسیتی» معنا و مبنای خود را نشان می دهد؛ مساوات ملازم بلکه متحد با عدالت و عدالت ریشه در تساوی دارد تا نفی تبعیض در آن یک اصل اصیل و قطعی باشد و «تشابه» اساسا موضوعیت ندارد؛ اگر چه مساوات مطلق غیرممکن و مطلوب هم نیست؛ زیرا تفاوت های طبیعی و اکتسابی چنین حکم می کند.
Justice in language has several meanings such as: equity and equilibrium، equality in similar conditions، difference in different conditions، giving the right to the rightful person and putting things in their right place. This article investigates the concepts of justice and gender as viewed by Allameh Tabatabaei and Martyr Muttahari. It shows that the unique system of laws in creation، purposeful Divine acts، strong connection between; rights and obligation، right and justice and unity in nature، natural disposition، and ethics in Islam all play a role in the subject of gender justice. They believe that equality is indispensable and required for justice and justice has roots in equality and not discrimination and represents a fundamental factor in it. They think that similarity is basically out of the question since infinite equality is impossible and redundant because natural and acquired differences rule out the possibility.
ملخص الجهاز:
"در این نوشتار مفاهیم و مبانی «عدالت» و «جنسیت» و ترکیب «عدالت جنسیتی» از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری مورد بررسی قرار گرفته و معلوم میشود، یگانه مرجع حقوقی نظام آفرینش، غایتمندی فعل الهی، رابطه وثیق حق و تکلیف، حق و عدالت، وحدت انگاری عالم وجود و نسبت طبیعت و فطرت انسانی نظام ارزشی اسلام در جریان «عدالت جنسیتی» معنا و مبنای خود را نشان میدهد؛ مساوات ملازم بلکه متحد با عدالت و عدالت ریشه در تساوی دارد تا نفی تبعیض در آن یک اصل اصیل و قطعی باشد و «تشابه» اساسا موضوعیت ندارد؛ اگر چه مساوات مطلق غیرممکن و مطلوب هم نیست؛ زیرا تفاوتهای طبیعی و اکتسابی چنین حکم میکند .
بنابر تفکر ناب اسلامی عدالت و حقوق، عدالت و حکمت با هم تفسیر پذیر خواهند بود و انسان و جهان و زن و مرد را از حیث فردی، خانوادگی و اجتماعی بایستی بر اساس عدل و حکمت فهم کرد و حقوق آنها را شناخت به همین دلیل استاد مطهری معتقدند: «آن چه در خلقت وجود دارد «تفاوت» است نه «تبعیض» و راز تفاوتها یک کلمه است، «تفاوت موجودات، ذاتی آنها میباشد و لازمه نظام علت و معلول» (مطهری، 1377: ج1، صص126- 125).
از سوی دیگر عدالت به معنای: تعادل و توازن در تکوین و تشریع، تساوی در شرائط مساوی، دادن حق هر صاحب حقی، قرار گرفتن هر چیزی در جای خود است و سپس تفاوت در شرائط متفاوت که بر مبانی چون: کتاب آفرینش و خلقت مبنای حقوق واقعی، فطرت و سرشت، نسبت متقابل حق و تکلیف و رابطه عمیق حق و عدالت تفسیر پذیر خواهند بود تا اختلاف طبیعی زن و مرد از حیث جسمانی و روانی و احساسات و عواطف مبنایی قویم و محکم برای تفاوتهای حقوقی زن و مرد در خانواده و اجتماع باشد."