ملخص الجهاز:
بلکه مقصود این است که انسان در سایه داشتن اصل الهی و عقل بمعنای اعلای کلمه قادر به درک وجود مطلق خداوند است، در نتیجه در برابر کل جهان هستی قرار میگیرد و فردیت و آزادی و حیثیت و مسئولیت وی در رابطه با حقیقت یا خداوند معنی پیدا میکند.
باین ترتیب اساس دعوت اجتماعی اسلام آشکار میشود که از یک طرف احکام و دستورات دین را، چنانکه اشاره رفت، در قالب اجتماع میریزد و از طرف دیگر مردم را در درک و فهم حقایق دینی به تامل و تفکر دعوت میکند و از آنان میخواهد که اگر در مسالهای با اختلاف روبرو شدند بصورت گروهی و در ارتباط با یکدیگر به رفع اختلاف و فهم حقایق و معارف دینی بپردازند.
اما یاری اسلام در این زمینه چیست؟چون فکر آدمی محدود است و این محدودیت هم در مورد افراد مختلف نسبی است، طبیعتا ممکن است فردی نکتهای از حقایق و معارف دینی را درنیابد، برای اینکه فرد در نتیجه کسالت و تنبلی فکری بسوی بیعلاقگی و یا گمراهی کشیده نشود، اسلام از یک مسلمان میخواهد که پرسش کند و در این رهگذر یا ریش میکند، باینصورت که او را با دیگران ارتباط میدهد، با مسلمان دیگر، با علماء دین، با گروه مسلمانان و بالاخره با پیغمبر و سنت و کتاب خدا.
منتها نباید فراموش کرد که جامعهای که اسلام پیریزی میکند با جوامع متجدد دنیوی یک فرق اصولی دارد که درخور توجه بسیار است:جامعه اسلامی براساس حق و حقیقت استوار است به اشاره قرآن کریم: «ما برای شما حق آوردیم»{O14O} «خدا بحق حکم میکند»{O15O} (*)بشر در هیچ زمانی باندازه امروز برای برقراری صلح در جهان کوشش نمیکرد.