ملخص الجهاز:
"قطعا این جنبه یعنی غیر قابل فهم بودن آن ممکن است برای مؤلف امتیاز محسوب شود ولی در عین حال راه و رسم کار دانشمندان علوم اجتماعی را نیز تحت تاثیر خود قرار میدهد...
با این وصف،نظر سیرایت میلز درباره پارسونز همان جمله آخر است که«اگرچه نکاتی ناچیز در نظریه او وجود دارد ولی اساس آن نظریه را همان عبارات نارسا و پیچیده تشکیل میدهد»و در واقع او چیزی برای گفتن جز لفاظی نداشته است و نقشی در جامعهشناسی نیز ندارد.
البته کتاب تفکر نظری در جامعهشناسی اثر ویلیام اسکیرمور تلاش خوبی در این زمینه بوده است لیکن آن کتاب نیز بخشهایی از نظریه او را مطرح ساخته است و بیشتر مباحث آن درباره نظریۀ عمومی کنش پارسونز است.
(روشه،1376،صص 11-8) درمقدمۀ فصل دوم کتاب تحت عنوان نظریۀ عمومی کنش آمده است:«تالکوت پارسونز به تدریج مفهومی از جامعهشناسی ساخته و پرداخته است که از نظر جایگاه و محتوی بیهمتاست.
در مقدمه فصل سوم کتاب تحت عنوان نظام اجتماعی و جامع گفته شده:«اکنون وقت آن است که به نظریۀ جامعهشناختی پارسونز بپردازیم برای آنکه به افکار پارسونز وفادار باشیم،باید بحث را با قرار دادن جامعهشناسی در چارچوب نظریۀ عمومی کنش و مناسباتش با علوم انسانی دیگر آغاز کنیم،آنگاه به بررسی موضوع اختصاصی که پارسونز برای جامعهشناسی در نظر گرفته است و شیوۀ تحلیلی که برایش پیشنهاد میکند بپردازیم.
نظریه روانشناختی پارسونز بر مبنای مدل فرویدی تدوین شده است که پارسونز ضمن الهام گرفتن از آن و انتقاد از برخی از جنبههایش خواسته است آن را تکمیل کند با این وصف،پارسونز خیلی کم فرویدی مسلک است، زیرا او قبل از هر چیز در جستجوی آن است که مدل عمومی نظری نظام کنش را که پیشتر ساخته و پرداخته است در تحلیل شخصیت بکار ببرد."