ملخص الجهاز:
"جلال خالقی مطلق اشتقاقسازی عامیانه در شاهنامه اکنون دیریست که با آغاز عهد جدید،اشتقاقسازی عامیانه که ما در این گفتار از آن به برایشسازی یاد میکنیم-یعنی معنی و وجه تسمیهء واژهها را نه در ارتباط با اصل، بلکه از لفظ کنونی آنها گرفتن و سپس برای برخی از آنها افسانهای نیز ساختن-،مانند برخی دیگر از رشتههای ادبیات توده از رواج خود افتاده است.
فریدون با دیدن کودک او را به خاطر شباهتی که به خود او دارد منوچهر مینامد: چنین گفت کز پاک مام و پدر یکی شاخ شایسته آمد به بر میروشن آمد ز پرمایه جام مناچهره دارد،منوچهر نام16 همین وجه تسمیه در عزر السیر ثعالبی(تألیف میان 408-412/1017-1021)نیز آمده است: لما عی ایرج کانت امراته المسماة ماه آفرید مشتملة علی حبل فوضعت مولودا اشبه الناس بافریذون مدعا به و نظر الیه و حین رأی فیه مشابه من صورته ارتاح له و قال منوجهر،یعنی انه یشبه صورتی.
و چون پزشک به راهنمایی سیمرغ کودک را که به سبب بزرگی از راه طبیعیزاده نمیشد،از پهلوی مادر بیرون کشید،رودابه گفت:رستم!،یعنی«رهایی یافتم»،و ازاینرو نام کودک را رستم نامیدند: برستم-بگفتا-غم آمد به سر نهادند رستمش نام پسر21 ولی Rostam و Rustam ،پهلوی Ro?dastahm با رستن به معنی«رهایی یافتن» ارتباطی ندارد،و بخش دوم آن تم،کوتاهشدهء taham ،به اوستایی و پارسی باستان taxma- به معنی«نیرومند»و جمعا یعنی«دارای رست نیرومند»،یعنی همان تهمتن که لقب رستم،ولی در واقع معنی نام اوست و لقب دیگر او پیلت نیز تعبیر دیگری از آن است."