خلاصة:
مقاله حاضر به مطالعه «پیش نمونه ساخت گذرا در افعال فارسی» می پردازد. تاکنون «گذرایی» از جنبه های مختلفی بررسی شده و یکی از موضوع های مطرح در مطالعات دستوریان و زبان شناسان بوده است. هرچند در زبان فارسی این ساخت از دیدگاه های مختلفی ارزیابی شده، تاکنون مطالعات محدودی در این زمینه از منظر شناختی انجام شده است. هدف عمده تحقیق حاضر دستیابی به تعریفی جامع و مانع برای ساخت گذرا بر حسب شناخت فارسی زبان ها است. به این منظور، نویسنده با در نظر گرفتن هفت ملاک اصلی و یک ملاک فرعی به معرفی پیش نمونه این ساخت پرداخته است. طبق نتایج تحقیق حاضر، ساخت گذرا را نمی توان به لحاظ صورت یا نقش به تنهایی مطالعه کرد، بلکه برای تشخیص این ساخت، به طور همزمان به صورت و نقش وابسته ایم و در تعریف این ساخت باید پیوستاری برای آن در نظر بگیریم. به عبارتی می توان افعال را در پیوستاری از گذرایی توصیف کرد و آنها را به سه گروه افعال گذرای پیش نمونه ای، افعال گذرای غیرپیش نمونه ای و افعال ناگذرا تقسیم کرد.
The present article studies Prototype of transitive structure in Persian verbs. So far، transitivity has been studied from different aspects. However، in Persian language it has been studied limitedly from a cognitive perspective. The main objective of the present article is to get to a precise and clear definition of transitivity regarding Persian speakers’ cognition. To do so، the author defines prototype of transitive structure based on seven major criteria، and one minor criterion. According to the findings of the research، to define transitivity we have to consider both form and function. Transitivity can be defined on a continuum، ranging from prototypical transitive verbs to non-prototypical transitive verbs، and intransitive verbs.
ملخص الجهاز:
افزون بر این ، ساخت ناگذر صرفا ساختی بود که فعل آن لازم باشـد و نتوانـد مفعـول صریح بگیرد؛ ولی در دیدگاههای شناختی ، مطالعة نحو زبان بدون پرداختن به معنی و پیام اصلی غیر ممکن است و مفاهیم ، رابطه ای سلسله مراتبی دارنـد.
1. Prototype پیشینه در چند سال اخیر مسئلة پیش نمونگی توجه معنی شناسان و روانشناسان شناختی را به خود جلب کرده است و آنها از این مفهوم برای طبقه بندی طبیعت و ساختار مقوله ها بهره بردهانـد.
در فرمولی که او برای پیش نمونه ایـن سـاخت ارائـه کـرده اسـت ، هریک از گروههای اسمی باید مرجع مشخصی داشته باشند؛ ولی به لحاظ معنایی درک این فرمـول بسیار دشوارتر از آن است که بتوان آن را در چند کلام خلاصه کرد.
لازم بـه ذکـر اسـت ، منظـور از ذکر ویژگی هایی برای پیش نمونه ساخت گذرا آن نیست کـه درک چنـین سـاختی بسـیار پیچیـده است ، بالعکس ، برای تشخیص این ساختار به اصول گشتالتی سادهای نیازمندیم ؛ زیرا تعامل انسان با جهان خارج سطح خاصی را تشکیل می دهد که سطح بنیادین نامیـده مـی شـود.
تیلـور (همـان)، بـه پیروی از لیکاف (١٩٧٧) و هاپر و تامپسون (١٩٨٠) برای ذکر پیش نمونه ، یازده ویژگی معنایی ایـن ساختار را در فهرستی می آورد و معتقد است هر یک از ویژگی هـای (الـف ) تـا (ذ) مسـتقیما بنـا بـر درک قبلی ما از اصول گشتالتی ، یعنی ادراکی مربوط به این ساخت در ذهن ما ترسیم شدهاند.
طبق آمار، هنگامی که همة عوامل حضـور دارنـد، تشـخیص سـاخت بـه عنوان ساختی گذرا راحت تر است و در ٣٤/٤٪ ساخت های گذرایی که در این تحلیل ذکـر شـده، همة ملاکهای اصلی حضور دارند.