ملخص الجهاز:
"آیا برای توجیه یک باور ادعایی باید آن را نهایتا برای امور بدیهی متکی کنیم که در حکم پایه و بنیادن ساختمان معرفت ما هستند؟آیا میتوانیم مدعی شویم همواره کل معرفت ما دارای ساختمانی است که برپایهها و بنیادهای بدیهی استوار شده است؟در اینصورت، چگونه این پایهها و بنیادها میتوانند بحمایت و توجیه سایر باورهای موجود در ساختمان معرفت برخیزند؟آیا این حمایت و توجیه بشیوه استنتاج قیاسی است؟یعنی باورهای غیربدیهی و غیرپایه از مقدمات بدیهی و بنیادین قیاسا استنتاج میشوند؟یا شیوه استنتاج در این موارد استقرایی است؟و یا اساسا شیوههای حمایتی دیگری در کار است؟ 4-مسئله معیار معرفت،چگونه میتوانیم دریابیم که در موردی خاص معرفت و آگاهی داریم؟آیا این مسئله پیوند مستحکم و نزدیکی با مسئله حدود معرفت دارد و نخست باید معلوم کنیم حد و مرز دانش ما کجاست تا بتوانیم معیار مناسب را در هر حوزه از معرفت بیابیم؟ 5-مسئله حقایق عقلی،آیا این مسئله بر مسئله معیار معرفت تأثیر میگذارد؟آیا از نظریههای معرفت باید انتظار تفسیر حقایق عقلی را داشته باشیم؟یا آنها را باید از حوزه معرفت گزارهای کنار بگذاریم و از نظریههای معرفت فقط انتظار تفسیر و توجیه سایر باورها را داشته باشیم؟ 6-مسئله حقیقت و صدق،وقتی میگوییم فلان باور و اعتقاد ما صادق و درست است،چه صفت و خاصیتی را میخواهیم به آن باور نسبت دهیم؟آیا منظور از صادق بودن یک باور این است که برای آن دلیل و مدرک کافی داریم؟آیا امکان ندارد کسی شواهد و قرائن کافی برای ما بیاورد،اما باور وی همچنان نادرست باشد؟چه ارتباطی میان شرایط صدق یک باور و ضابطه قرائن و مدارک5 مؤید آن وجود دارد؟6 مسائل نظریه معرفت را اگر در سه محور دامنه معرفت،منابع معرفت،و ماهیت معرفت طبقهبندی کنیم،تفاوت آراء معرفتشناسان درباره آنها نمایانتر میشود."