ملخص الجهاز:
"لکن او غفلت کرده است از اینکه خود وجود عینی و مستقل از ذهن حرکت که پایه استدلال او برای عینی بودن زمان است محل تأمل و خدشه است زیرا خود حرکت نیز یک امر منحاز مستقل نیست بلکه آنچه وجود عینی دارد موجود خارجی عینی در نقطه الف ب است.
33 اگرچه در اینجا ملا صدرا سخن از نقطه سیال گفته که سازنده خط یا مسافت است و براساس آن سخن از حرکت توسطی بعنوان سازنده حرکت قطعی رفته و در نتیجه به وجود«آن سیال»قائل شدهاند ولی در جلد بعد اسفار در دوجا تصریح کرده است که خط،از نقطه تشکیل نمیشود،چنانکه سطح نیز از خطوط و حجم از سطوح تشکیل نمیشود و وقتی که نقطه سازندهای وجود نداشته باشد«آن سیال»هم وجود نخواهد داشت.
و اما چون تصور زمان و موجودیت آن بدون تصور لحظه،غیرممکن است،و لحظه(آن)نوعی نقطه میانین است که در خود،آغاز و انجام را پیوند میدهد(آغاز زمان آینده و پایان زمان گذشته را)پس نتیجه میشود که زمان همیشه باید موجود باشد زیرا که انتهای دوره آخر زمان را که در نظر گیریم، باید که بصورت لحظهای معین باشد،چرا که برای ما زمان جز لحظه،نقطه تماس دیگری ندارد،بنابرین از آنجا که لحظه،هم آغاز است و هم پایان،بایستی همیشه زمانی در دو سوی آن موجود باشد...
»64 او فصل دیگری را در اسفار تحت این عنوان مطرح کرده است که هیچچیز جز خداوند بر ذات زمان و حرکت مقدم نیست و ذیل این عنوان چنین آمده: «دانستی که زمان و آنچه مقارن آن است(حرکت)امور تدریجی و موجوداتی هستند که نوبنو حاصل میشوند، پس هرچه که بر زمان تقدم داشته باشد(خواه وجود باشد یا عدم یا غیر آندو)یعنی تقدمی که برحسب آن،قبل با بعد جمع نشوند(آن امر مقدم زمان یا زمانی خواهد بود."