خلاصة:
از آن جا که بیشتر حدیثهایی که به پیشوایان دین مبین اسلام نسبت دادهاند، اخبار آحاد است و در میان این اخبار گاه حدیثهای ضعیف و بلکه ساختگی نیز به چشم میخورد،حدیثشناسان معیارها و قواعدی وضع کرده و به کمک آن معیارها به سنجش و پالایش روایت میپردازند.بخش چشمگیری از دیثهایی که در دسترس مسلمانان است به قرآن کریم مربوط میشود.متأسفانه حدیث شناسان این حدیثها را کمتر از احادیث فقهی مورد نقد و سنجش قرار دادهاند.یکی از این حدیثها روایتی است که در کتابهای حدیثی اهل سنت دربارهء«وجه اقتران سورهء انفال و توبه» گزارش شده است.نگارنده در این مقاله به کمک معیارها و قواعد علمی به سنجش و ارزیابی این روایت میپردازد و سرانجام نتیجه میگیرد که این حدیث سخت ضعیف و بلکه بیپایه است و چنین حدیثی را دربارهء ترتیب قرآن نمیتوان معتبر تلقی کرد.
ملخص الجهاز:
"المئین،فقرنتم بینهما و لم تکتبوا،قال ابن جعفر،بینهما سطرا:بسم الله الرحمن الرحیم،و وضعتموها فی السبع الطوال؟ما حملکم علی ذلک؟قال عثمان:إن رسول الله-صلی الله علیه و سلم-کان مما یأتی علیه الزمان ینزل علیه من السور ذوات العدد و کان إذا انزل علیه الشیء یدعو بعض من یکتب عنده،یقول:ضعوا هذا فی السورة التی یذکر فیها کذا و کذا،و ینزل علیه الآیات فیقول:ضعوا هذه الآیات فی السورة التی یذکرها فیها کذا و کذا،ینزل علیه الآیة فیقول ضعوا هذه الآیة فی السورة التی یذکر فیها کذا و کذا،و کانت الأنفال من أوائل ما انزل بالمدینة،و براءة من آخر القرآن،فکانت قصتها شبیهة بقصتها،فقبض رسول الله-صلی الله علیه و سلم-و لم یبین لنا أنها منها،و ظننت أنها منها،فمن ثم قرنت بینهما و لم أکتب بینهما سطرا: بسم الله الرحمن الرحیم،قال ابن جعفر:و وضعتها فی الطوال!1 ترجمه حدیث بالا به تقریب چنین است: «احمد گوید:یحیی بن سعید از سعید از عوف از یزید فارسی؛ و عبد الله پسر احمد گوید:پدرم احمد بن حنبل گفت:محمد بن جعفر از عوف از یزید برای ما روایت کردهاند که گفت:ابن عباس به ما گفت:به عثمان گفتم:چه چیز شما را واداشت که سورههای انفال و براءت را همنشین یکدیگر ساختید و میان آن دو جملهء «بسم الله الرحمن الرحیم»را ننوشتید و آن دو را در میان هفت سورهء بلند قرآن جای دادید؟و حال آنکه انفال از سورههای«مثانی»و براءت از سورههای«مئین»2است.
3اینک باید پرسید:با آنکه از همان زمان تهیه و تدوین مصاحف عثمانی نبودن بسمله در آغاز سورهء توبه پرسشهایی را برانگیخته است،چرا این پرسش ابن عباس و پاسخ عثمان را تنها یک تن و آن هم یزید فارسی گزارش میکند؟چرا شاگردان و پیروان مکتب تفسیری ابن عباس و گزارشگران آرای او مانند سعید بن جبیر،مجاهد،عکرمه،طاووس یمانی و عطاء بن ابی رباح این حدیث را از زبان استاد خویش نقل نکردهاند؟ حاصل سخن آنکه«حسن»شمردن این روایت از سوی ترمذی و«صحیح» دانستن حاکم نیشابوری و همراهی ذهبی با نظر وی،ارزش و اعتباری ندارد؛بلکه ارزش و اعتبار از آن حجت و دلیل است."