خلاصة:
چکیده:نگاشتههای شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق)، بویژه من لایحضره الفقیه، علل الشرایع و عیون الاخبار الرضا علیه السلام به فزونی حاوی نقل فضل بن شاذان نیشابوری (م ۲۶۰ ق) از امام رضا علیه السلام(م ۲۰۳ ق) است. ازسدههای گذشته تاکنون، پژوهشیان علوم اسلامی، بویژه فقیهان با دلمشغولی وافر و اقبال گسترده، به آن اخبار استدلال جسته و در بسیاری از ابواب فقهی، دستمایه اجتهاد خویش قراردادهاند. در سیصد و پنجاه حدیث وسائل الشیعة، از منابع بنیادین استنباط و اجتهاد، نقل ابن شاذان از آن حضرت به قلم آمده است. حدیث پژوه معاصر محمد باقر بهبودی با استناد به رجال کشی و طوسی فضل را متولد پس از شهادت آن حضرت معرفی کرده و از این رهگذر آن روایات را فاقد اعتبار، قلمداد نموده است. نویسنده این مقاله با کند و کاو در آن دو کتاب رجالی و لحاظ کردن پارهای قراین تاریخی و بررسی برخی از اساتید و شاگردان فضل به رهیافتی متقابل رسیده و وی را متولد حدود سال یکصد و هشتاد هجری و پیشتر از آن میداند که در نتیجه میتواند از آن حضرت به روایت بپردازد.
ملخص الجهاز:
"صدوق یک قرن پیش از طوسی علل الاحکام و سایر روایات فضل را از امام رضا علیه السلام به چند طریق و سند نقل کرده و در کتب خویش از جمله من لا یحضره الفقیه نگاشته که آن تألیفات بیتردید در اختیار طوسی بوده، ولی در عین حال وی را با صرف نظر از عنوان فضل بن سنان در عداد صحابیان امام رضا علیه السلام برنشمرده، از این رهگذر به دست میآید که مقصود از فضل بن سنان در رجال وی همان فضل بن شاذان است که دستخوش تصحیف گردیده است.
آیا ژرفکاوی و اندیشه ورزیدن در نقل وی از امام سجاد، باقر و صادق علیه السلام ، و تأمل در طبقه راوی و مروی عنه و تعداد واسطهها، نقل وی را از امام رضا علیه السلام امری پذیرفتنی جلوهگر نمیسازد؟ کند وکاو در گزارش رجال کشی و نجاشی نویسنده معرفة الحدیث بر آن است که فضل اواخر عمر حسن بن علی بن فضال (م۲۲۱ـ۲۲۴ق) و سایر مشایخ خویش را درک کرده، از رهگذر این که نوشته شده به سن بلوغ نرسیده بود که در قطیعه الربیع بغداد در نزد یکی از مقریان به نام اسماعیل بن عباد به اموختن قرآن پرداخت و ابن فضال در آن برهه کهنسالی خویش را سپری میکرد.
در بین عالمان و محققان صاحب نام فقیه رجالی سید ابو القاسم خویی با این که ابن شاذان را از صحابیان امام رضا علیه السلام محسوب کرده ۷ و به روایت العلل به فزونی استدلال نموده ۸ ، با توجه به مبنای ویژه خویش، از رهگذر وجود علی بن محمد بن قتیبه در سلسله آن حدیث ـ که از طرف رجال شناسان توثیق خاصی ندارد ـ آن را ضعیف السند قلمداد نموده است ۹ ."