خلاصة:
چکیدهنخستین بار هوروتیس رابطه میان حدیث و قرآن را همانند رابطه میان سنت شفاهی یهود با سنت مکتوب آن دانست. این مقایسه را اسلام پژوهان نپذیرفتند و بویژه گلدتسهیر شدیدا آن را رد کرد. به نظر گلدتسیهر حدیث کتابت میشده و منازعات بر سر نگارش حدیث صرفا امری «نظری» بوده است، در حالی که بنا بر تحقیقات دوره هوروتیس، سنت شفاهی یهود طی دورهای چند صد ساله مطلقا شفاهی انگاشته میشد ـ حال آن که امروزه میدانیم وضعیت چنین نبوده است. مؤلف مقاله حاضر میکوشد با توجه به نتایج تحقیقات جدید درباره تلمود و با تحلیل تاریخی و متن شناختی منابع کهن حدیثی به مقایسه این رابطه با دقت بیش از سابق بپردازد. وی در دو بخش نخست مقاله به بررسی انواع یادداشت برداریها در سنت یهودی و اسلامی و مقایسه روشهای نقل و روایت آموزههای شفاهی در هر دو سنت میپردازد. در بخش سوم روند شکلگیری نخستین مجموعههای حدیثی و تدوین آنها را بررسی میکند و در بخش بعدی با نقد و تحلیل مواضع علمای موافق و مخالف نگارش حدیث با نظر به شرایط سیاسی و اجتماعی آنها به تاریخ گذاری تقریبی احادیث هر دو دسته میپردازد. در بخش نهایی با تحلیل اسنادها به روش شاخت ـ ینبل وثاقت تاریخی هر دو دسته از احادیث را بررسی میکند و زمان احادیث دال بر جواز کتابت را بر دسته مقابل متقدم میداند، به نظر وی برخی احادیث را میتوان تا قرن اول هجری پیگیری کرد.
ملخص الجهاز:
"شوئلر با تحلیل متن شناختی به بررسی اکراه زهری از نگارش حدیث پرداخته است و ضمن همراهی با نظر گلدتسیهر که این گزارش سنتی را غیر تاریخی دانسته است، نکاتی را در نقد این روایت به دست میدهد؛ در عین حال، او این حقیقت را که زهری نخستین کسی بوده که در مقیاسی وسیع حدیث را تدوین کرده است امری تاریخی و غیرقابل تردید میداند.
در بخش چهارم، شوئلر با توجه به مواضع عراق علیه امویان و نیز مخالفت آنها با کتابت حدیث قایل است که مخالفت آنها غیرمستقیم بوده و این مخالفت نسبت به تدوین حدیث در عراق به دو صورت شکل گرفته است: انتشار احادیث در مخالفت با حفظ حدیث از طریق کتابت که اغلب راویان مشترک این احادیث بصری و کوفیاند و اهل مدینه؛ دیگر، تأکید بر نقل و روایت شفاهی بویژه در مراکز علمی عراق.
از سوی دیگر، تنقیح (و تدوین) احادیث با حمایت امویان تنها در جهت علایق حاکمان میتوانست انجام پذیرد، گو این که ـ همانگونه که در حدیث نیز آمده ـ کاملا محتمل است انگیزههای دینی برای افراد درست کاری مانند عمر بن عبد العزیز مهم ترین عامل و محرک بوده است.
از اواسط قرن سوم هجری به بعد، ما عراقیان را نیز درمیان ایشان مییابیم، آنها به انتشار احادیث موافق با حدیث مکتوب به نقل از راویان مشترک بسیارمتأخر میپردازند، بدین ترتیب الخصیب بن جحدر بصری ۲ (م ۱۴۵ق) ابتدا به انتشار این حدیثنبوی میپردازد که حضرت به مردی که از حافظه ضعیف خود شکایت میکرد، فرموده است، [۲۷۳] «حافظه خود را با دست راستت یاری ده»."