ملخص الجهاز:
"هدف قسمت دوم این است که محدودیتهای علم مدرن را تبیین کند و نشان دهد که آنچه موضوع دقیقترین دانشهای مدرن است،فقط یکی از مراتب عالم جسمانی است که میتوان از آن به مرتبه«فیزیکی»تعبیر کرد.
برای تبیین این موضوع باید دید اساسا درک علمی از عالم به کدام سات از ساحات آن تعلق میگیرد و ویژگیهای آن ساحت چیست و در مرحله بعد نشان داد که چرا در این ساحت امکان درک رمزی و تأویلی وجود ندارد.
در پرتو آنچه از واقعگرایی انتقادی آموختیم،نمیتوان گفت علم مدرن یکسره در ظلمت بهسر میبرد،در عین حال میتوان نشان داد که اگرچه از نور شناخت بیبهره نیست ولی نورهای پرفروع دیگری نیز در عالم پرتوافشان است،که راهی به آنها نمییابد.
اما فیزیک مدرن چون در موضوعات مورد مطالعهاش فقط بعد کمی را درنظر میگیرد و عنصر دیگری را در آنها به رسمیت نمیشناسد، نمیتواند این مرتبه از شناخت را در مراتب دیگر تلفیق کند و در حقیقت دیدگاهش به نوعی ظاهرگرایی محدود میشود.
در حقیقت بعد عملیاتی دانشهای تجربی مدرن و توقیعاتی که در این عرصه داشتهاند(که به هیچوجه قابل انکار نیست و در جای خود بسی ارجمند است)برای انسانهایی که مقهور و مسحور این توفیقاتاند،مانع از آن شده است تا نگاه نقادانهای به این علوم داشته باشند و به علاوه از قابلیتهای علوم دیگر،یعنی علوم سنتی،که در ساحت دیگری سیر میکنند،بهره بگیرند.
گفتیم که انسان وارد درا ین عالم شده است تا بتواند در آن بسان یک شمایل نظر کند و اگر این درک رمزی و تمثیلی به صورت خودجوش و فطری در جان او پدید میآید،چرا باید آنرا سرکوب کرد."