ملخص الجهاز:
"4 بههرحال این نگرش کییر کگوری نمونهای از آن نگاه مردمحورانه فرهنگی است که زن را نمادی از بخش تاریک وجود مرد میداند؛آنچه اصیل است و به فرهنگ تعلق دارد مردانه است و زن تنها انحرافی در چنین جهانی است.
به همین خاطر فمینیستهایی همچون دوبوار با«مادرانگی»به شدت مخالف بودند زیرا مادر شدن را نشانه انزوای اجتماعی و فرهنگی برای زنان میدانستند که آنها را از درگیریهای اجتماعی و اعاده حقوق خویش به حاشیه میراند.
اما نتیجه چنین نگاه افراطیای منجر به «هیستریک شدن»زنان میشد چرا که آنان به جای اتکا به تجربههای ناب و شخصی خویش همچون تجربه«مادرانگی» که میتوانست جهانی خاص زنان بیافریند و آنها را توانا سازد تا از دل چنین تجربههایی،معناها و ارزشهای خاص خویش بیافرینند،زنان را تسلیم جهان خشن مردانهای کرد که از هرگونه فضای زنانهای عاری بود.
زن برای ورود به چنین جهانی تنها یک راه داشت؛اینکه دیگر خود نباشد؛اینکه دیگر زن نباشد زیرا هیچ فضای زنانهای تعریف نشده است!این بیخانمانی او را دچار مازوخیسم یا از خودبیزاری میکند.
در چنین جهانی نسبت زن و مرد همان نسبت«خواجه و بنده»از است که هگل ترسیم میکند:زن،بندهای است که هیچگاه تأیید خواجه را به دست نخواهد آورد زیرا خواجه پیوسته در پی«شیء ساختن»بنده است8.
توجه به فمینیسم هرگز و هیچگاه به معنای همداستانی با آن و تأیید مطلق آن نیست،بلکه نشانگر این ایده است که نقد و ابطال هرآنچه به عنوان فرآوردهای فرهنگی مطرح باشد،تنها با شناخت آن فرادست میآید و شناخت نیز آنگاه جلوه میکند که «خود»را از میانه برداریم و در جستوجوی«حقیقت» باشیم."