ملخص الجهاز:
"رسانههای جمعی،سیاستهای اجرایی را با بینندگان به اشتراک میگذارند و آن را از فرم اخبار روزانه و اجمالی یا مدارک مستند به صورت نمایش و فیلم درمیآورند به نحوی که تمام ویژگیهای برجسته یا تمام سلسله مراتب مربوط به انتخابات را بیان میکنند و به این وسیله درحالیکه دو مقوله سرگرمی و اطلاعات به سختی ادغام میشود،عامه مردم،سیاستهای اجرایی را در فرم نمایشی و تصویری،پیش روی خویش دارند؛بدین ترتیب سیاستها و روند روزمره زندگی همراه با جاذبههای تماشاگری،جزئی از سیستم غالب امروزی مردم شده است؛در نتیجه هرکس توان آن را دارد تا رابطه بین سیاست و رسانه را از زمان ریاست جمهوری کندی تا بوش دوم در غالب روایت و نمایش به تماشا بنشیند.
همچنین میتوان دوران ریاست جمهوری کندی را از منظر فیلمی نگاه کرد که نقشی کلیدی و افسانهای را در تاریخ سیاسی آمریکا بازی میکند و بدین ترتیب نیاز به رسانه و پایهریزی برنامههای موثر برای برد انتخاباتی و دولتمداری موفق را میطلبد.
در واقع نیکسون، سیاستمدار سختکوش و لایقی بود که سعی داشت خود را همانند horatio alger ، داستانپرداز موفق اواسط تاریخ آمریکا معرفی کند اما در انتها مضحکه لیبرالها و نمونهای از یک رییس جمهور شکستخورده شد.
هنگامی که زن سیاهپوست آمریکایی تبار از او پرسید که آیا هیچ کاندیدای ثروتمندی محنت و رنج طبقه مستضعف و فقیر را درک میکند؟جواب بوش کلیشهای و سرسری بود اما کلینتون در پیش دیدگان زن و بینندگان برنامه تلویزیونی از پلهها پایین رفت تا بگوید که درد این طبقه را حس میکند و تمام تلاش خود را خواهد کرد تا شرایط اقتصادی را بهبود بخشد."