ملخص الجهاز:
"*تعریف جنابعالی از نظم چیست؟ *نظام،وضعیتی طبیعی است که فرد و جامعه برای نیل به هدف موردنظر خود در آن حرکت میکند و بنابراین نظامها،متناسب با این اهداف،متفاوتند.
هرچه این جهانبینی(ایدئولوژی)بیشتر واقعگرایانه و جامع همهء حقایق و در برگیرندهء همه مسائل باشد و از سوی منبع خردمند و دانا و مهربان مطلقی، سرچشمه گرفته باشد نیست به ارائه یک نظام ارزشی، تواناتر است و از آنجا میتواند رفتارهای انسانی را به عنوان یک مجموعه کامل و منسجم،شکل بخشد.
*فرهنگ کشورهای مسیحی و فرهنگ کشورهای مسلمان در تعریف جایگاه نظم در فرهنگ چه وجوه افتراق و وجوه اشتراکی را دارا هستند؟ *معتقدم که این دو،در داشتن جهانبینی یعنی نگرشی به هستی،زندگی و انسان(به رغم تفاوتهایی که در گسترهء هریک از این دو جهانبینی وجود دارد)و نیز در برخی آموزشهای اخلاقی،وجه اشتراک دارند ولی جامعه اسلامی معتقد به پیوند تنگاتنگی میان دین و کل زندگی است و همهء مسائل خود را در پرتو این اعتقاد، شکل میبخشد،حال آنکه جامعهء مسیحی،فاقد چنین دیدگاه و نگرش همهجانبه و جامع است."