ملخص الجهاز:
اکنون پیش از آن که این دو رویکرد معناشناختی و مسائل دیگری را در این باب به اجمال مورد بحث و بررسی قرار دهیم یکی از تعاریف زبان شناختی و عموما پذیرفته شدۀ معناشناسی را که در مقالۀ پیشین ذکر کرده بودیم برای روشن ساختن مسیری که در ارائۀ مباحث این گفتار طی خواهیم کرد میآوریم و در پایان نیز خلاصهای از آنچه در این مقال گفته شده بیان خواهیم کرد تا بر آغاز و انجام کار تأکید گذاشته باشیم:مجموعۀ مطالعاتی که پیرامون کاربرد زبان در رابطه با (1) scitnames eviterprehni (2) scitnames evitareneg (*)عضو هیأت علمی گروه آموزشی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تبریز مشاهده میشود که در نظر پیروان مکتب زبانشناسی ساختگرای بلوم فیلد، زبانشناسی به مفهوم آواشناسی1،واجشناسی2و گاهی واژه-واج شناسی3بود و کمتر عالمزبانشناس بود که به پژوهشی پیرامون نحو علاقۀ فراوان نشان دهد.
* از این رو،از اوایل دهه 1970 دستورزبان معیار چامسکی به عنوان الگوی زبانی پذیرفته شده موقعیت خود را در میان زبان شناسان از دست میدهد و زبانشناسان جملههای(17-9)با وجود شباهتی که از لحاظ واژههای مورد استفاده دارند هممعنا نیستند زیرا کانون معنائی)sucof citnames(یا به عبارتی،تأکید کلام در همه آنها متفاوت است و هر یک در موقعیت کلامی خاص به کار برده میشود.
eslaf eb ot tuo خلاصه آن که معناشناسان زایشی با اولویت بخشیدن به معنا- شناسی(در تقابل با نحو که مورد تأکید چامسکی بود)آن را اساس نظریههای زبانی خود قرار دادند اما به زودی دریافتند که معنا در بافتهای گوناگون ارتباط کلامی و بر حسب مقاصد گویشوران و با توجه به زمینههای جامعهشناختی و روانشناختی گفتار حالات متغیری پیدا میکند و به دلیل سیالیتی که دارد بیان آن با قواعد دستور زبان زایشی-گشتاری(به مفهوم قواعد دقیق و روشن) اگر محال نباشد،بسیار دشوار است.