ملخص الجهاز:
"از سوی دیگر لیبرالیسم نو دچار تناقض درونی شده است و این تناقض بیش از پیش آشکارتر میشود.
از سوی دیگر، لیبرالیسم نو،به ابقای سنت برای مشورعیت خود و وابستگیاش به محافظهکاری در حوزههای ملیت،دین،جنسیت و خانواده نیاز دارد.
به نظر من،در این دیدگاه نکتهی درستی وجود دارد؛سه مجموعهی اصلی از تحولات در جوامع معاصر در حال رخ دادن است و وظیفهی جامعهشناسی است که با تحلیل آنها مشخص کنند نتایجشان برزندگی ما چیست.
گروه دوم کسانی را رد برمیگیرد که میتوان آنها را نو محافظهکار خواند،همچنان که گهگاه خودشان نیز این عنوان را به خود میدهند.
نو محافظهکاری آمریکایی به همانسان که در جهانی شدن برهمه چیز ازجمله فقیرترین کشورهای جهان نیز تأثیر دارد.
اما باید توجه داشت جهانی شدن فقط مربوط به اقتصاد نیست و با تشدید ارتباطات و یکپارچگی فرهنگی و سیاسی بیشتر نیز مرتبط میشود.
اندیشههای راست نو را به عنوان ن لیبرالیسم بهتر میتوان توضیح داد تا نو محافظهکاری،زیرا بازارهای اقتصادی در آنها نقش بسیار عمدهای دارند.
). پاسخ گیدنز:«این کوشش در جهت دور ساختن راست نو از لیبرالیسم و پیوند دادن آن با سنتهای محافظهکارانه را چگونه میتوان توجیه کرد؟پاسخ کوتاه به این پرسش همین است:این کار به هیچ روی توجیهپذیر نیست.
آیا سنتی که برای خدمت به ارزشهای گستردهتر اجتماعی حفاظت شده است،هنوز سنت به شمار میآید؟این میتواند هم سنت باشد و هم نباشد؛قضیهای که به همینسان در مورد طبیعی چهرهای کلیدی است.
*به نظر شما،چرا امروزه باید به مطالعهی جامعهشناسی پرداخت؟ *امیدوارم احساسات و علایقی که در پاسخ به سؤال ابتدای شما به آنها اشاره کردم،در مورد افراد دیگری نیز صادق باشد."