ملخص الجهاز:
"ما آمدیم خدمت ایشان و سه،چهارنفر از بچههای دیگر هم بودند که یکی از آنها به نام عبد الله فیاضی با آقای محلاتی در هواپیما شهید شد.
صندوق تعاون صنفی،صندوقی بود که زمان شاه برای اصناف تشکیل شده بود که بعدا آقای محلاتی یادم است که وقتی آقای هاشمی رفسنجانی تریف میآوردند منزل ایشان،یک ماشین پیکان داشتند،جلو مغازه پارک میکردند و عبای خود را زیر بغلشان میزدند و به منزل شهید محلاتی میرفتند.
کارهایی که ایشان در جبهه انجام میدادند شامل چه وظایفی بود؟ پیش از عملیاتها خدمت امام میرسید و مسائلی را میگفت، چون شورای عالی فرماندهی سپاه که تشکیل و مسائل گفته میشد،ایشان نیز فرمودههای حضرت امام را منتقل میکرد و بعد هم نتایج منطقه و عملیات را مستقیما برای امام میبرد.
شهید محلاتی قبل و حین از پیروزی انقلاب نیز هیچ باکی از عوامل رژیم نداشت و همیشه به دل خطر میرفت، نمونهاش هم نطقی بود که ایشان در رادیو در زمان پیروزی ایشان فرمدههای امام را منتقل میکرد و بعد هم نتایج منطقه و عملیات را مستقیما برای امام میبرد.
حضرت امام خمینی رانندهای داشتند که با ما رفیق بود،بعد از شهادت شهید محلاتی گذر ایشان به محل کار ما افتاد و عکسهای مرا آورد،داد.
خواب دیدهام که مثلا در باغی نشسته، به یاد کارهای گذشته افتادهام،منتها به این صرافت نیافتادهام که آقای محلاتی شهید شده و ما پیش ایشان هستیم،پس چرا ما در این تشکیلات و بین شهدا نیستیم؟حالا پیش حاج آقا چه کار میکنیم؟خواب دیدنها به نوعی است که انگار هنوز داریم همکاری باهم را ادامه میدهیم."