ملخص الجهاز:
"گاهی شناخت حسی ما یک مفهوم بسیط پیراسته از هر نوع حکم و تصدیق است سپس همان مفهوم به یک شناخت نامحدود تصوری تبدیک میشود چنانکه شناخت ما از افراد انسان به یک شناخت تصوری کلی تبدیل گردید،گاهی شناخت محدود ما به شکل تصدیق و همراه باحکم است آنگاه همین شناخت محدود به شناخت نامحدود تبدیل میشود و صورت تصدیق و کشف قانون پیدا میکند،مثلا چند قطعه آهن را در شرایط مختلف در گرمای خاصی آزمایش میکنیم و آزمایشهای خود را آنچنان تکرار میکنیم که سر انجام مطمئن میشویم که انبساط مربوط به ذات آهن است.
آنگاه میخواهد فیلم را در تاریکخانه ظاهر کند گروه دیگری را در آن فیلم داخل کند و مدعی شود که فیلم ظاهر شده همان گروه پیشین است که با دوربین خود از آنها عکس گرفته است تو گوئی عمل ذهن،در این مورد بسان عمل همان عکاس است،زیرا ذهن پس از شناخت حسی که مربوط به عده معینی است،عملیاتی انجام میدهد که شناخت مربوط به گروه محدود را به صورت شناخت نامحدود در میآورد،به گونهای که میان افراد نادیده،با افراد دیده شده،از نظر اعتبار و ارزش کمتر فرقی وجود ندارد و مفهوم انسان بر انسانهای دیده شده و دیده نشده از آسیائی و استرالیائی یکسان صدق میکند همچنانکه قانون انبساط آهن بر آهنهای فعلی و آهنهای موجود در گذشته و نابود شده،و آهنهائی که در آینده وجود پیدا می کنند یکسان صدق مینماید ولی عمل عکاس،یک کار تقلبی و ادعای او کاملا بی اعتبار خوانده میشود،در حالی که عمل ذهن یک عمل صد در صد صحیح و قابل ارزش پمیباشد."