ملخص الجهاز:
"»83 شاه عباس پس از شنیدن گزارش محمود بیک دریافت که مقدمه سپاهش توان مقابله با جنود اوزبکی را ندارد و همچنین متوجه این نکته گردید که اگر بخواهد خود و سپاه همراهش را سریع حرکت داده به مقدمة الجیش برساند یحتمل دین محمد خان متوجه حرکت موکب شاهی به اصفهان-عمارت عالی قاپو جانب اوزبکان شده در قلعه هرات متحصن خواهد شد و بدین ترتیب مدت محاصره طولانی خواهد شد و هدف اصلی که گرفاری دین محمد خان و قتل جنود اوست بدست نخواهد آمد لذا شاه عباس کسانی را نزد امراء مقدمه سپاه خود فرستاد که یکی دو منزل عقبنشینی کنند84و آوازه مراجعت موکب همایون بجانب عراق را شایع سازند و مقرر شد که«حاتم بیک85با اردوی کیهان پوی و احمال و اثقال اردوی معلی باقی عساکر نصرت مآثر و عرابههای توپ و تفنگ و ضربه زدن بآهستگی طی مسافت کرده،بر ثر لشکر ظفر اثر آینده و خود با موازی پانزده هزار سوار نامدار که هر یک در میدان قتال شهریاری بیمثال و هر کدام در معرکهء جدال صف شکنی بیمهال بودند راه پیما شد.
97 در این اثنا دین محمد خان وارد میدان کارزا گردید و چون اکثر سپاهیان قزلباش دشمن را تعقیب کرده بودند بغیر از آن چهل نفر98از خواص که پیوسته همراه شاه عباس بود،کسی دیگر در قلب نمانده بود تیپ دین محمد خان بقلب همایون نزدیک شد و شروع به تیراندازی نمود اما شاه عباس هراسی بخود راه نداد همراه معدودی که در ملازمت داشت به سوی آنان حمله برد و جنگ مغلوبه دست داد و سیاقی نظام نتوانسته در این زبان اغراق در کام فرو برد و میسراید: سلامت کسی جان ز میدان نبرد بغیر ازاجل هیچکس جان نبرد چکاچاک خنجر به گردون رسید نم خون ز میدان بجیحون رسید روان سیل خون همچو دریای نیل چکاچاک تیر و شپاشاپ تیغ..."