ملخص الجهاز:
"اگر واقعا کلام را به عنوان یک نوع معرف قلمداد بکنیم و چارچوبهایی برایش قائل باشیم که اصول و مبانی و موازینی داشته باشد و باید آموزش داده شود و آموزش گرفته شود؛حداقل بنده این آموزش را کسب نکردم و اگر ناخودآگاه یک چنین چیزی در ذهن شما به عنوان مخاطب پدید آمده است،این را بگذارید به حساب اینکه من از حیطه و چارچوب بر فرض که اثبات شد اسلام به لحاظ آموزهای با مسیحیت متفاوت است و تحت تأثیر عوامل آموزهای، عرفی نمیشود؛ مع ذلک، این به آن معنا نیست که احتمال عرفی شدن در اسلام کاملا متنفی باشد (به تصویر صفحه مراجعه شود) &%06302EOKG063G% اگر با نگاه مسلمانان یا از نگاه کسی که مسیح را فرستادهی خداوند و نه پسر خدا میداند و از بسیاری از صفاتی که در اناجیل به او نسبت داده شده مبرا است، وارد مطالعه میشدم، قطعا با این اشکال و نقد مواجه میشدم که شما مسیحیت خودت را به جای مسیحیت واقعی گذاشتهای جامعهشناسی دین خارج شدهام و الا هیچ قصد و التزامی نداشتم که حتما یک بحث کلامی کرده باشم.
من هم شخصا به آن نوع جامعهشناسی معرفت که به تعینگرایی مطلق قائل است برای معرفت و میگوید الگوی توسعهی غربی دارای مبانی و مفروضات خاصی است و اگر آن الگو را اخذ کردید باید پایبند آن مفروضات و پیامدهای آن هم باشید، حتی اگر به وجود آنها اذعان هم نکنید، به طور ناخواسته در حین عمل به آن الگو به پیامدهای آن هم دچار خواهید شد(به تصویر صفحه مراجعه شود) دنیایی که اسلام تأیید میکند و پرداختن به آن را در بین مؤمنان ترویج میکند، دنیای است در پیوند و هماهنگی با آخرت؛ امر مقدس را به درون امور عرفی میداند و آن دو را در تلائم و سازگاری با یکدیگر قرار میدهد(به تصویر صفحه مراجعه شود) معرفت تمام و کمال به وسیلهی پدیدههای اجتماعی متعین میشود یا حتی روانشناسی،روانشناسی معرفت قائل نیستم و معتقدم معرفت یک استقلال درونی دارد."