ملخص الجهاز:
"او همانند اسلام گرایان لیبرال از سرمایهداری کنترل شده حمایت نمیکرد و در مقابل نیز همانند سوسیالیستهای اسلامی به نفی مالکیت و نفی حق استفاده از درآمدهای ناشی از توزیع نمیاندیشید بلکه به مالکیت محدود باورداشت و توزیع را همانند تولید از نظر اسلام حق طبیعی و فطری مالک عمل میشمرد و حتی هرگونه مصرفی که در راه تقویت معیشت و بهبود وضعیت عمومی و یا در راه طالقانی مالکیت را پیش از آنکه موضوعی قانونی و اعتباری بداند، اصلی فطری و نفسانی تلقی میکند که خود به منشأ احکام حقوقی و مسلکهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبدل گشته است هدف پنداشتن مناسبات اقتصادی و ثروت ناشی از انحراف فکری و واژگونی انسان است و راه رشد همگانی و تولید و توزیع عادلانه را فرو میبندد اعتلای ایمان، اندیشه و علم صورت میگرفت مجاز میشمرد.
از نگاه او در اقتصاد اسلامی دو نوع مالیات ثابت(شامل زکات به اعتقاد طالقانی مشکل اقتصادی همواره پیرامون سه موضوع دور میزند: الف)چگونگی علاقهها و روابط مالکیت نسبت به زمین و منابع طبیعی ب)طریق تامین استقلال و آزادی فردی ج)چگونگی تنظیم جریان و گردش پول و جلوگیری از تمرکز و پیدایش قدرت اقتصادی متکی به آناز نگاه منتقدان اقتصادی آنچه طالقانی به عنوان راه سوم یا مکتب اقتصادی اسلام مینامد، شیوه خاصی از تولید اجتماعی-اقتصادی نیست، بلکه آن چیزی است که برای دوران گذار از اقتصاد سرمایهداری به سوسیالیستی مطرح شده است و خمس)و متغیر(شامل خراج، جزیه و کفارات)وجود دارد که از محصولات تولیدی و نقدی اخذ میشود و این بر خلاف نظر اقتصاددانان دارای نوعی تحرک و تنوع خاص مطابق با شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که نه تنها درآمدهای ضروری دولت را تأمین میکند بلکه از وسایل استقرار عدالت است."