ملخص الجهاز:
"با دین سازگار است؟و به تعبیر دقیقتر ملاک سازگاری چیست؟ آیا باید لزوما از آن موضوع در دین سخن رفته باشد تا بتوانیم تشخیص دهیم آن موضوع با دین سازگار است یا خیر؟اگر از موضوع در دین سخن نرفته باشد ولی با«روح کلی» عقاید و ارزشهای دینی هماهنگ باشد کافی است تا آن موضوع را دینی بدانیم؟در این حالت واقعا مراد از هماهنگی با«روح کلی دین»چیست؟تعبیر روح کلی تعبیر چندان واضح و روشنی نیست؟آیا روح کلی دین عبودیت و بندگی خداوند است؟آیا روح کلی دین توجه به جهان غیب و ماوراء طبیعت یا آخرت است آیا روح کلی دین تمامی این موارد مذکور است؟که با یکدیگر مانعة الجمع نیستند؟بالاخره سازگاری یک موضوع دین به چه معناست؟ با توجه به نقد کوتاهی که در مورد دیدگاه چهارم بیان شد و از ابهام«ملاک سازگاری» سخن گفتیم؟اما در عین حال شاید همچنان به نظر برسد که این نگرش از سه نگاه پیشین قابل دفاعتر است و همچنان میتوان مفهوم سازگاری را به گونهای توضیح داد که بر اساس آن بتوان در مورد دینی بودن یک موضوع قضاوت کرد.
حداقل این است که هیچ یک از نگرشهای چهارگانه پیشین و نیز نگرش مرحوم مطهری در همه جا به تنهایی نمیتواند ملاک کافی و کاملی برای تشخیص علم یا واقعیت دینی از غیر آن باشد گرچه که برخی از آن نگرشها مثل نگرش دوم و چهارم از قوت و توانایی بیشتری برای ارزیابی دینیت علوم و پدیدههای خارجی برخوردار هستند ولی در مجموع هر یک از آن نظریهها در جایی-و نه در همه جا-میتوانند گرهگشا باشند حال با در نظر گرفتن آنچه تاکنون بیان شد به سراغ توجیه و تبیین هنر دینی و اسلامی برویم."