ملخص الجهاز:
"این قضیه که مؤلف واقعی کتاب صدر الدین حسینی است یا نه؟یکی از مبهمات است ولی در مورد استدلال دوم مؤلف در رد انتساب این کتاب به صدر الدین حسینی باید گفته شود که آوردن اسم مؤلف به صورت سوم شخص در میان مورخین عربینویس این دوره امری رایج بوده است چنانکه بنداری همیشه در ابتدای ذکر هر خبری مینویسد مؤلف که خدای بیامرزدش گفت»و یا مینویسد«مؤلف»گفت:نظر آقای بونیاتف در انتساب کتاب به یک مورخ مصری نیز نمیتواند صحیح باشد زیرا براساس قراین موجود در کتاب،مؤلف ایرانی و از مردم آذربایجان بوده است بیان وقایع منطقه به تفصیل و دقت تمام،اطلاع آذربایجان،به ویژه به هنگام صحبت از تجاوزات گرجیها که همیشه یکی از معضلات منطقه آذربایجان بوده است و نشان میدهد که مؤلف احتمالا شاهد عینی این تجاوزات بوده،به صحت این حدس قوت میبخشند.
زیرا منابع متقدمتر و معتبرتر مانند سلجوقنامه(که به دلیل نقل وقایع درگیریهای سلطان محمود از بیهقی مشخص میشود که به مجلدات مفقود شده آن کتابه م دسترسی داشته و مطالب مربوط به درگیریهای نخست سلجوقیان را از آن کتاب نقل کرده است،پس به همان نسبت معتبرتر است)روایت دیگری در این باب دارد.
فرستادن سنجر به خراسان از سوی برکیارق و درگیریهای او با ارسلان اغول،تحکیم قدرت او بعد از مرگ سلطان محمد و انتقال مرکز ثقل حکومت به خراسان،لشکرکشیهای او به عراق بر علیه محمود، فتح غزنه،شکست از قراختاییان و شورش اتسزبر او را در قالب یک خبر به تفصیل بیان میدارد و برای شناخت روابط سلجوقیان و غزنویان،روند شکلگیری قدرت خوارزمشاهیان که در دیگر منابع کمتر به آنها پرداخته شده است اهمیت زیادی دارد."