خلاصة:
برهانی که آنسلم در قرن یازدهم اقامه کرد،در فلسفهء جدید غرب،یعنی از قرن هفدهم به بعد مورد توجه و بازخوانی دکارت،اسپینوزا،لایپ نیتس،هیوم و کانت قرار گرفت و هریک از ایشان در مقام دفاع یا انتقاد نسبت از آن بر آمدند.این مقاله مباحثی را که از قرن هفدهم تاکنون در فلسفهء غرب،درباره برهان آنسلم شکل گرفته است،از منظر حکمت اسلامی بر میرسد.
Saint Anselm’s eleventh century argument for the existence of God was revisited by modern Western philosophers from the 17th century onwards، leading to such figures as Descartes، Spinoza، Leibnitz، Hume، and Kant، each in his turn، giving their rendition and either defending or critiquing it. The present article surveys the discussions that took place regarding Anselm’s argument in Western philosophical circles from the 17th century up until the present from the viewpoint of Islamic philosophy.
ملخص الجهاز:
"این برهان در واقع گرفتار خلط مفهوم و مصداق است و حکمی را که برای مصداق
لایب نیتس برای اعتماد به برهان آنسلم،استفاده از این مقدمه را نیز لازم میداند که تحقق
«بدین نحو فقط خدا(یا وجود واجب)است که این امتیاز را دارد که اگر ممکن باشد،
صدق وجود بر ذات واجب بر مدار حمل اولی است و این ضرورت مانع از سلب وجود،
است و البته عدم وجود واجب منافاتی با تحقق وجودهای مقید ندارد و برهان آنسلم به
برهان آنسلم نیز وارد دانسته و معتقد است که هیچ موجودی که عقلا قابل اثبات باشد،
اما اشکال هیوم بر برهان آنسلم محل تأمل است؛زیرا آنسلم وجود واجب را برای رفع
ضرورت صدق ندارد؛حال آنکه برهان آنسلم نشان میدهد که خبر از وجود واجب تعالی
نکتهء شایان توجه این است که گرچه به دلیل نقصی که برهان آنسلم در حد ذات خود
کانت در ضمن نقد برهان آنسلم دلیلی را بر محمول نبودن معنای وجود بیان میکند که
قضیهای ترکیبی ایجاد شود و یا وجود کمالی نیست تا آنکه برای شیئی که برتر از آن را نمیتوان تصور کرد،ثابت باشد،بلکه وجود همان معنای رابط و مفاد کان ناقصه است که
این حقیقت را اثبات میکند که وجود محمول انضمامی برای موضوعاتی نیست که بر آنها
استدلالی که کانت برای نفی معنای محمولی وجود بیان میکند،استدلالی است که
این برهان از ضرورت صدق حمل وجود بر واجب حکایت میکند و
وجود واجب را فقط در محدودهء حمل اولی اثبات میکند و این برهان نسبت به وجود"