ملخص الجهاز:
"از بازگشت ایشان به ایران و رفتاری که برای از بین بردن این شائبه از خود نشان داد،چه خاطرهای دارید؟ ما در آن زمان در مشهد تحصیل میکردیم و واقعیت این است که به دلیل شنیدن همین حرفها تمایل نداشتیم در جلسات سخنرانی ایشان شرکت کنیم.
چون مقام معظم رهبری در رأس مبارزین مشهد بودند،پس از صحبتهای آقا یک مقداری به مرحوم بهلول خوشبین شدیم تا اینکه بعدها که از افرادی میشنیدیم که از قول ایشان میگفتند پس از محکومیتهای شدیدی که پس از فاجعه مسجد گوهرشاد داشتم،وقتی به ایران آمدم،از این روش به عنوان یک تاکتیک استفاده کردم.
از ویژگیهای دیگر ایشان این بود که سخنرانی زیاد میرفت و پول هم زیاد به او میدادند،ولی حتی در آن ساعات و لحظاتی که انسان احساس میکرد هیچ کسی را نمیشناسد و نمیتواند به فکر چیزی باشد،بسیار نسبت به همه مسائل حساس بود و در فاصله ده روزی که در جائی میماند،کاملا شناسائی میکرد که چه افراد مستضعفی وجود دارند که به آنها برسد و این پولها را صرف فقرا و گرفتاریها میکرد؛درحالیکه وقتی قیافه ظاهر ایشان را میدیدید، تصورش را هم نمیکردید این قدر دقیق و تیز باشد که بتواند افراد را به خوبی شناسائی کند.
یادم هست آن روزها اتوبوسهائی که میخواستند به مشهد بروند،یکی دو تا بیشتر نبودند و آنها هم اول صبح میرفتند و اگر به آنها نمیرسیدید،ناچار بودید بروید لب جاده بایستید تا تک و توک ماشینهائی که میآمدند،آیا سوارتان میکردند یا نمیکردند،مخصوصا که ایشان همیشه سر و وضع فقیرانهای هم داشت و کسی به طمع پول و این چیزها علی القاعده به شدت نسبت به صوفیها بدبین بود."