خلاصة:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذابترین شیوهها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات بهکار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانشهایی که میتواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه- معناشناسی گفتمانی است. نشانهمعناشناسی به منزلهی یکی از شیوههای نقد ادبی نو، برآیند نشانهشناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند میدهد. در این رویکرد، نشانهها همراه با معانی به گونههایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل میشوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکلگیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تاثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان میدهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفتهپردازی شده و سبب خلق فشارهی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان میشوند اما گاه خداوند از فضای گفتهپردازی خارج شده و به فضای گفتهای وارد میشود و سبب خلق گسترهی شناختی میشود و در نتیجه آیات با کندی ادا میشوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی میتواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینهساز خوانش تازهای از این متن الهی گردد.
ملخص الجهاز:
در ایران نیز حمیدرضا شعیری به این موضوع علاقهی وافر نشان داده و سه کتاب به نامهای «تجزیه و تحلیل نشانه- معناشناختی گفتمان»، «راهی به نشانه- معناشناسی سیال» و «نشانه معناشناسی ادبیات» را نگاشته است و همچنین برخی از علاقمندان به نشانه-معناشناسی، مقالاتی در این باره نوشتهاند که از جمله این مقالات میتوان به موارد زیر اشاره کرد: بررسی الگوی نشانه- معناشناسی گفتمانی در شعر قیصر امینپور (عبدالله حسنزاده میرعلی، ابراهیم کنعانی-1390)، بررسی عملیات زبانی گفتمان در منظومهی «صدای پای آب» سهراب سپهری براساس الگوی نشانه – معنا شناختی گفتمان (مهدی شریفیان-1391)، از کرامت جاهلی تا کرامت قرآنی؛ نشانه شناسی فرآیندهای گفتمانی کرامت در قرآن با تکیه بر الگوی تنشی (سید حسن سعادات مصطفوی، حمیدرضا شعیری، هادی رهنما-1392)، بررسی نشانه-معناشناختی شعر مانلی نیما یوشیج (اکرم آیتی-1392)، تحلیل نشانه-معناشناختی شعر باران (حمیدرضا شعیری، عصمت اسماعیلی، ابراهیم کنعانی-1392)، بررسی نشانه-معناشناسی گفتمان در شعر "پیدارو چوپان" نیما یوشیج (اکرم آیتی-1392)، اما به دلیل اینکه این نظریه چندان به صورت نظاممند در تحلیل آثار ادبی به کار نرفته است، بنابراین جای خالی آن در تحلیل متون ادبی و مخصوصا متن ادبی قرآن کریم احساس میشود.
در این آیات؛ خداوند به بیان اهمیت شب قدر و برکات آن پرداخته و پس از اجمالی که در آیهی 2 برای بیان عظمت شب قدر بود، در آیات 3 تا 5 "لیلة القدر" را شرح و توصیف کرده و لذا از محدودیت عاطفه رهانیده و سبب کثرت در سخن شده است، پس جریان کمی و کیفی از نوع ناهمسو و واگرا است، چراکه فشارههای عاطفی تنزل کرده و گسترههای شناختی تحقق یافته است و سبب گستردگی عناصر و بسط آنها شده، در نتیجه معنا نیز بسط و تفصیل یافته است تا با اهداف آیات هماهنگ باشد و لذا ضربآهنگ حاکم بر فضای تنشی آیات، آهنگی کند است.