ملخص الجهاز:
"گفتوگو با میریعقوب عمامهپیچ از دیدن یک تکه آهن زنگ زده ذوق زده میشوم از خیلی وقت پیش دنبال بهانهای بودم تا به نحوی به میریعقوب عمامهپیچ نزدیک شوم و راز کارش را دریابم؛مصاحبه این فرصت را مهیا کرد و از بخت خوش جریان گفتوگو از زمان مرسوم دو سه ساعتی فراتر رفت و چند روز،و شبی دلپذیر و خوش آیند(در خانه و کارگاهش،میان آن همه اشیای دیدنی)طول کشید.
او حدود سه دهه است که در کنار نقاشی،با شیوهء تدریس ویژهاش به تربیت شاگرد پرداخته است،که بعضی از آنها امروزه اسم و رسمی به هم زدهاند با اینکه زیاد اهل حرف زدن دربارهء کارش نیست،اما حرفهایش نکتههای جالب و شنیدنی دارد که-لا اقل-برای علاقهمندان به فرم میتواند توجهبرانگیز باشد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) چیده شدن آن چهرهها در یک صفحه و دوبعدی کردن اتفاق تازه ای در کارم است،الان دارم آن تجربه را دنبال میکنم، رسیدن به همچون ایدههایی ناشی از این است که از سبک خاصی پیروی نمیکنم.
امکان فکر کردن میدهد،و آثار پاراجانف،به خصوص رنگ انار،،رگههای سورئالیستی در فیلمهایش هست،یک پلانس یادم است که تعدادی کتاب چیده بود کنار هم،از بالا هم گرفته بود،باد میوزد و صفحات تکان میخورد خیلی زیبا بود،موسیقی روانی داشت،مثل یک قطعه شعر بود، اصلا مهم نیست که معنی پشتش هست یا نه.
شاید دلیل اینکه من هنوزم تجربه میکنم این باشد که زیاد نگران فروش نیستم -با اینکه فروش کارهایم خوشحالم میکند-حتی دوستهایی که فقط از طریق فروش تابلو گذران زندگی میکنند به من میگویند که تو خوب کاری کردی که استخدام شدی."