ملخص الجهاز:
"و ارسطو در حرفهای واپس از طبیعت36سخنی آورده که معتقدان به نمونهها و صورتهائی را که میگویند در جهان خدای هست شدهاند و پایندهاند و تباه نشدنی،بزشتی یاد کرده است و زشتیهائی را که وابسته بدان اعتقاد است آشکار نموده که بایستی در آنجا خطها،رویهها،سپهرها باشند پس از آن جنبشهائی مانند چرخها و گردشها پدید آیند و دانشهائی (36)-حروف ما بعد الطبیعه مانند ستارهشناسی و شناختن آوازهای خوش و صداهای آهنگدار و بدون آهنگ و پزشکی و هندسه و اندازههای راست و کج و چیزهای گرم و سرد و رویهم چگونگیهای اثر کننده و اثر پذیر،کلیها و جزئیها،مادهها و صورتها بوده باشند و زشتیهای دیگری را در این سخنان گفته است که یاد کردنش سخن درازی خواهد بود و بواسطهء آشکار بودنش از دوبارهگوئی بینیازی جستیم به سان آنکه در سخنان دیگر بجای آوردیم و جای آن سخنان را وانمودیم و یاد کردنش را به نگریستن در آن کتابها واگذاشتیم و کسی که خواستار روشن شدن بازگشتگاه آن سخنان باشد باید در جاهایش بجوید زیرا هدف آهنگ شده از این گفتارمان آشکار کردن راههائی است که هر گاه جویندهء راستی آنرا در گذرد در آنها گم نخواهد شد و میتواند از راستی آنچه این دو حکیم از گفتارهایشان خواستهاند آگاه گردد بدون آنکه از راه راست بگردد و بسوی پندارهائی که از لفظهای پوشیده حاصل میشود بگراید و ما مییابیم که ارسطو در کتاب ربوبی که اثولوجی شناخته شده است صورتهای روحانی را ثابت نموده است و آشکار میکند که آنها در جهان پروردگاری هست شدهاند بنابراین هر گاه این سخنان به ظاهر گرفته شوند از سه حال بیرون نیست:یا شکنندهء یکیدگرند و یا آنکه پارهای از آن ارسطو میباشند و برخی او را نیستند و یا آنکه به معنیهائی بازگشت دارند که در نهانی همسازند هر چند در آشکار ناسازگار میباشند بنابراین سخنان با هم برابرند و یکی هستند."